دیار ِقاصدک
دیار ِقاصدک

دیار ِقاصدک

نوزدهمین گام و ضربه برفرق عدالت

 

وَ ما اَدریکَ ما لَیلَةُ القَدر 

اینک رسید آن شب قدرکه ازغصه نجاتم دادند!و توچه میدانی که شب قدرچه شبی ست؟!

شبی که برتر از هزارشب نزد ایزدمنّان دارای ارج و قُرب است. 

دراین شب تقدیر ما نوشته خواهدشد.اما بر این تقدیر میتوان اثر گذار بود! 

و چه چیزی بهتر از دعا؟!..دعا....دعایی که بقول مرحوم دکترشریعتی: 

دعا آخرین و تنها سنگر باقیمانده یک انسان خلع سلاح شده ست.! 

به زبان ساده می آید اما اول قدم از این راه آن است که واقعاً به این حقیقت برسیم که کل 

امور در دست حق باریتعالی ست و از خود هیچ اراده ای نداریم که اگر داشتیم این نبودیم! 

باور کنیم که هرچه هست و نیست همه اوست و  او. 

پس هنگامی که به این حقیقت رسیدیم هرگز از فضل و کرمش ناامید نگردیم:

مَولایَ یا مَولای اَنتَ الحَیّ وَ انَاَ المَیِّت وَ هَل یَرحَمُ المَیِّتَ اِلاَّ الحَیّ

خدا بخشنده ای بی همتاست اما حیفه که همچین شبی از خدا کم بخواهیم.! مثل این  

می مونه که به اقیانوسی رفته و طلب جرعه ای کنیم.!اما بدونیم که چی میخواهیم! 

زیادمصدّع اوقات نمیشم تابه فیوضات این شب عزیزرسیده و ماراهم ازدعای خیر محروم نسازید!

  

عاشق از معشوق چه میخواهد؟!

دکترحمیدفرزام ضمن شرح اوصاف شیخ رجبعلی خیّاط میگوید:گاهی ایشان برای 

تفهیم مطالب عالی عرفانی، تمثیلات ساده و لطیفی بیان میفرمود.مثلا میگفت: 

عاشقی، درخانه معشوقش را زد.معشوق پرسید:نان میخواهی؟! 

گفت :نه...گفت: آب میخواهی؟!..گفت: نه!..گفت:پس چه میخواهی؟! 

معشوق گفت: من ، تو را میخواهم.! 

رفقا، بایدصاحب خانه را دوست داشت ، نه آش و پلوی او را.!.بقول سعدی: 

گر از دوست، چشمت بر احسان اوست تو در بند ِ خویشی ، نه در بند ِ دوست 

این شعررا برای ما میخواند و میگفت:فقط باید خدا را بخواهید و هرکاری میکنید فقط 

برای او انجام دهید.عاشق ِ خود ِ او باشید و حتّی برای ثواب هم او را عبادت نکنید. 

وگاهی با لحنی شیرین به من میفرمودند: 

کاری بکن که زلفت آن جا گره بخورد. 

و اشعار مناسبی را مخصوصاً ازحافظ، شاهد می آوردند که بسیار موثر واقع میشد: 

گـَـرَت هواست که معشوق نگسَلد پیوند   نگاه دار سر ِ رشته تا نگه دارد 

 

جبران خلیل جبران: اگر بگویم علی از مسیح بالاتر است دینم اجازه نمی دهد 

و اگر بگویم مسیح از علی بالاتر است، عقلم اجازه نمی دهد. 

  

در همچو شب عزیزی عموم ملتمسین دعا را از دعای خیر خود بهره مندسازیم. 

برای هم دعا کردن این حُسن را داره که از هرطرف تیری رها کرده و یکی بر هدف ِ 

اجابت اصابت کند جمعی ،شامل این مرحمت الهی میگردند. 

التماس دعای خیر تابعد یاعلی مدد

هجدهمین گام بسوی معبود

سلام و نماز روزه هاتون قبول

بی هیچ مقدمه ای بپردازیم به مطلب ارسالی از سمانه خانوم گرامی که بصورت مفصل به چرایی ِ ماه مبارک پرداخته و بخوبی به نکاتی مهم پرداخته!.ضمن تشکر فقط عرض میکنم که بعلت طولانی شدن مطلب ، بعضاً از نوشتن احادیث به زبان عربی خودداری کردم 

رمضان اسمى از اسماءالهى ست و نبایست‏به تنهائى ذکر کرد مثلا بگوئیم،رمضان آمد یا رفت، 

بلکه باید گفت ماه رمضان آمد، یعنى ماه را باید به اسم اضافه نمود، در این رابطه به سخنان 

حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) گوش فرا مى‏دهیم. 

رمضان از اسماء الله است 

هشام بن سالم نقل روایت مى‏نماید و مى‏گوید: ما هشت نفر از رجال در محضر حضرت ابى جعفر 

امام باقر (علیهما السلام) بودیم، پس سخن از رمضان به میان آوردیم. 

امام علیه السلام فرمود: نگوئید این است رمضان، و نگوئید رمضان رفت و یا آمد، 

زیرا رمضان نامى از اسماء الله است که نمى‏رود و نمى‏آید که شى‏ء زائل و نابود شدنى مى‏رود 

و مى‏آید،بلکه بگوئید ماه رمضان،پس ماه رااضافه کنید در تلفظ به اسم، که، اسم الله مى‏باشد،  

و ماه رمضان ماهى است، که قرآن در او نازل شده است، و خداوند آن را مَثل و عید قرار داده، 

همچنانکه پروردگار بزرگ،عیسى بن مریم(سلام الله علیهما) را براى بنى اسرائیل مثل قرارداده 

است، و از حضرت على بن ابى طالب (علیه السلام) روایت‏شده که حضرت فرمود: 

«لا تقولوا رمضان و لکن قولوا شهر رمضان فانکم لا تدرون ما رمضان‏» 

شما به راستى نمى‏دانید که رمضان چیست (و چه فضائلى در او نهفته است) 

«واژه رمضان و معناى اصطلاحى آن» 

رمضان از مصدر «رمض‏» به معناى شدت گرما، و تابش آفتاب بر رمل..معنا شده است، 

انتخاب چنین واژه‏اى براستى از دقت نظر و لطافت‏خاصى برخوردار است. چرا که سخن از 

گداخته شدن است، وشاید به تعبیرى دگرگون شدن در زیر آفتاب گرم وسوزان ِنفس وتحمل ِ

ضربات بى امانش،زیرا که رمضان ماه تحمل شدائد و عطش مى‏باشد،عطشى ناشى از آفتابِ 

سوزان یا گرماى شدید روزهاى طولانى تابستان.و عطش دیگر حاصل از نفس سرکشى که 

پیوسته مى‏گدازد، و سوزشش براستى جبران ناپذیر است.در مقایسه این دو سوزش، دقیقاً

رابطه عکس برقرار است، بدین مفهوم که نفس سرکش با چشیدن آب تشنه‏تر مى گردد،وهرگز 

به یک جرعه بسنده نمى‏کند، و پیوسته آدمى را در تلاش خستگى ناپذیر جهت ارضاى تمایلات 

خود وا مى‏دارد. و در همین رابطه است که مولوى با لطافت هرچه تمامتر این تشبیه والا را 

به کار مى‏گیرد و مى‏گوید: 

آب کم جو تشنگى آور به دست تا بجوشد آبت از بالا و پست 

تا سقا هم رَبّهم آید جواب تشنه باش الله اَعلم بالصّواب 

زین طلب بنده به کوى حق رسید درد مریم را به خرما بن کشید 

اما ازسوى دیگر،عطش ناشى ازآفتاب سوزان سیرى پذیر است،وقانع کننده.  

باتشکر صمیمانه از: 

  

 

   در نماز تو خدایا بدنم میلرزد  

 

چون به لب نام تو آرم ،سخنم میلرزد 

 

 یادم از بار گناه آید و سر منزل مرگ  

 

  وز غم این ره بی توشه تنم میلرزد 

 

انشاالله که شهدا درصف محشر شفاعتمان نمایند در این شب آدینه،فاتحه ای هدیه نماییم برای جمیع شهدای اسلام و انقلاب و امام شهدا، 

پ.ن: فردا شب اولین شب ازلیالی قدر است و انشاالله اگر مقبول افتد مراسم شب احیاء داریم لذا اگر آپ فرداشب دیرشد پیشاپیش عذر میخوام.گرچه سعی ام بر این است،غروب آپ کنم تادوستان بازدیدکننده اول التماس دعای حقیر وباقی دوستان رابخونند بعددرمراسم شرکت کنند. 

التماس دعای خیر تابعد یا علی مدد