دیار ِقاصدک
دیار ِقاصدک

دیار ِقاصدک

قاصدک ِبا بصیرت


http://www.eteghadat.com/Files/user1/besm/b_101.png

سلام و صدسلام به خیل مشتاقانی که خواستار بازگشتم بودندمغرور

خیل مشتاقانی که دیگه تعدادشون به عددانگشتان یک دست هم نمیرسه (توپرانتز بگم که الان خیلی خیلی شاکی ام)آخه یه پست نوشتم طولانی!!خواستم جبران غیبتهام بشه! اما درست لحظه ارسال نتم قطع شد و در وصل مجدد یهو دیدم تموم نوشته هام پریدوحشتناکعصبانی

طبق معمول،فی البداهه نوشتم، ّّپس هرچیش یادم مونده دوباره مینویسم!خجالت


طی این مدت از نبودنم چندوقتی درسفر بودم و بعد چندی درسمینارها و چندی بیماری و چندی شرکت درمسابقات(با لحاظ نَفس ورزش و مقام قهرمانی!)نیشخند

ازاونجاکه مثل فاطمه خانوم بلدنیستم برای یک سفر دوروزه ده تا آپ ِسفرنامه نویسی بذارم! پس همینقدربگم این مدت بااحتساب تعطیلات عید، به اصفهان و استان مرکزی(آشتیان) و ابیانه کاشان وقم و جزیره ابوموسی سرکی کشیدم.والسلاممتفکر

(اوفیشش.چندوقت بودکامنت شکلکی نداده بودم بایدالان تواین پست عقده گشایی کنم وفاصله بین حروف هم حتی الامکان نذارم)تماسچشمکشیطان

یه آپ چندساعت پیش نوشتم برا همین ارجاعتون میدم اونجا تا بلکه کمی از غیبتم توجیه بشه! چون حوصله توضیح مجدد ندارم وکمی هم کسالت، پس،دوست داشتیداونجاسر بزنید.:

http://janbaz2.blogsky.com/1391/08/15/post-29/

http://www.vafanews.com/tasvir/22950.html


ولایت

اینو باید اول میگفتم که یادم رفتخجالت

عیدغدیر خم بر عموم دوست داران مولا علی (ع) مبارک باد.

ولایت از دیدن من ناقابل فقط مختص مولا علی(ع) است و11 فرزندش ولاغیر!!!!!!!!

الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة علی بن ابی طالب


جنگ نرم

انسان معمولا با شنیدن یا خواندن کلمه یا صفتی که از آن آگاهی کامل ندارد برای خود تصویرسازی از آن کلمه مجهول! دارد./نمیدونم اول بار کی و کجا این واژه"جنگ نرم" راشنیدم اما یادمه که همیشه باشنیدن این کلمه یاد کِـرمها و لول خوردن شون میافتم!شیطانسر این کلاسهای آموزش خبرنگاری هم، سرداری ازسپاه که سِمَتِش مسئول مقابله باجنگ نرم بود حضورداشت.!.مار ازپونه بدش میاد دم لونه ش سبزمیشه!سبز.ایشون عنوان داشت که:

حماسه 9دی ازفتح خرمشهر هم بااهمیت تربود چون 9دی الهام گرفته ازخدا بود!تعجب

یواشکی زدم به بغل دستیم که فرزنددوستی جانبازبود وگفتم: منظورش همون روزیه که بابات رفت کلی ساندیس خورد هااااخنده

به هرحال.چون به کارت خبرنگاری جهت لول خوردن! نیاز دارم مجبورم افسرجنگ نرم باشم و لول بخورم تو لونه زنبورها!شیطاندعاکنیدنیشم نزنن چون نمیتونم ساکت بشینم و یکی هرچی میخواد تو مخم به زور فرو کنه!.عکس از خبرگزاری وفا:


بصیرت
نماینده ولی فقیه درسپاه پاسداران:

علم غیب نداشتیم که احمدی نژاد تغییر جهت میدهد.!

خوشحالم که امروز تمام قد! و مفتخرانه اعلام کنم قاصدک بصیرت داشته و دارد! مغرور

آخه چقدر گفتیم که بابااااااا.نمیگم حتما به موسوی رای بدید اما لااقل برید رای سفید بندازیدتوصندوقها و به این آقا رای ندید.ضدولایت نیست که هست!.اقتصاد بلده که نه!!

مدیریت میدونه چیه که معاذلله!

فقط با رمل و اسطرلاب و جمشیدبسم الله میتونه مدیریت جهانی کنه ولاغیر!وحشتناک


متلک گفتن خوب نیست اما این متلک سیاسی را هم بعنوان حُسن ختام بگم و برم!:

ایران جهت امدادرسانی به توفان زدگان سندیِ امریکا اعلام آمادگی کرد!!تعجب

زلزله زدگان آذربایجان هنوز تو چادرهای تابستانی و پیک نیکی دارن سگ لرز میزنن! اونوقت تو نیویورک که گردبادسندی، بیشترین خسارات را بجا گذاشته، چادرهایی مشاهده میشه که مردم برن هم موبایلهاشون را شارژ کنن و هم سری به ایمیلهاشون بزنند!.حتما خوندیدکه: فرماندار نیویورک جمهوری خواه هست و طرفدار میت رامنی، از تلاشهای شبانه روزی ِ اوباما تشکرفراوان کرده؟! لازم به توضیح هست که جناب فرماندار، درصورت پیروزی نامزدجمهوری خواه ، پُست معاون اولی را قبضه میکرد!!!.

بنازم به مدیریت جهانی مموتی و رکورد جهانی زدن برای 200 تا خونه دربخشی از شهرهای زلزله زده!.روستاهای دوردست خونه نداشتند مهم نیست.چون دم دستیها را بیشتر اخبارمیتونه پوشش بده.!


فکرکنم بیشترازاین اطاله کلام نکنم بهتره.خجالت

فقط لطف کنید کامنتهاتون را یک باره ندید! چون ازکجا معلوم که برای تبریک سال نو مجبور نباشید همین پست را تحمل کنید؟!قهقهه

ارادتمند : قاصدک عینک

التماس دعای فراوان.تابعد..یاعلی مدد

نظرات 63 + ارسال نظر
محمد مهدی دوشنبه 15 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 08:28 ب.ظ http://1sobhe14.persianblog.ir/

سلام
شاید اووووووووووووووووووووووولی باشم.
میخونم و برمیگردم.

محمد مهدی دوشنبه 15 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 08:30 ب.ظ http://1sobhe14.persianblog.ir/

نه انگار تاییدی نداشت و اوووووووووووووولی ثبت و ضیط شده. ایرادی نداره اینم دوومی باشه تا برگردم.
چه دیدی تا موضع خوندن سومی هم باشم.

قاصدک.خودم دوشنبه 15 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 08:48 ب.ظ

سلام برهمگی
ازاونجا که بعلت سردرد و توصیه اطباء نباید زیاد به مونیتورخیره بشم! لذا از دوستانی که تشریف میارن تقاضا دارم به خیل مشتاقان بگن که من اومدم!!
گرچه.خیل مشتاقان دوسه نفرند که با مسیج باخبرشدند.
ای روزگارررر. کو اون قاصدکی که تا آپ میکرد سی تا کامنت داشت مبنی بر دعوا برسر اول شدن؟!! البته میدونم که ازماست که برماست
ازلطف جناب سامع نیز کمافی السابق ممنون و سپاسگزارم.راستی آقای سامع.هفته دفاع مقدس یه جایی ذکرخیرتون بود و همه ادعا داشتن که باشما یار گرمابه و گلستانند! منم مدعی شدم که باایشون فالوده میخو.رم تو مجازستان
سر فرصت خدمت همگی خواهم رسید.یاعلی مدد

محمد مهدی دوشنبه 15 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 08:49 ب.ظ http://1sobhe14.persianblog.ir/

مشتاقان بازگشت مایوسانه از نبودتان حرف میزدند و این روزها داشتند دیگه لج میکردند
اوووووووووووووووووووووووه جلسه اموزش را بگوجناب... و جناب.... و که بعد از شناخت من تو سفر کربلا و اشنایی با افکارم انگار هفت پشت بیگانه شدند.
شکی نیست که ولایت مختص همونه و 11 فرزندش همونی که عدالتش رقی بین برادر و بیگانه نمیذاشت. همونی که درهمی از بیت المال براش اهمیت داشت و از سه هزار میلیارد نمیگذشت. همونی که گفت بدنبال اسبش ندوند که باعث تکبر و غرور خود و خوار و خفیف شدن خودشون میشه همونی که....
دیگه فراموش کردند جنگ نرم و انقلاب مخملی و خیلی چیزهای دیگه را
ولی ما بصیرت واقعی را داشتیم اما اونا هنوز از رو نرفتند و... اما یه نکته که چند بار به ذهنم رسیده اینه که زودتر از ما هم با بصیرت بود. بعد از فقیه عالقدر یاد عبدالحمید شرع پسند نماینده دوره چهارم مجلس از کرچ افتادم که استعفا 7داد و رفت.یادتون میاد؟
موفق باشید.

محمد مهدی دوشنبه 15 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 08:56 ب.ظ http://1sobhe14.persianblog.ir/

جناب قاصدک راست میگند. اکثر تصاویری که میبینم بسیاری از اونا برام اشنایند و از یاران گرمابه و گلستانند. انصافا در اکثر موارد بیشترشون رفاقت و دوستی گذشته را هم فدای مسائل سیاسی نکردند.
دیگه بسه و مال بقیه
خوش باشین.

ممنون جناب سامع عزیز. اما من گفتم هفته دفاع مقدس و یه جایی!!.دوستان آسایشگاه ثارالله منظورم بود
خب ازبس خوبید و مهربون همه دوست دارن بگن من بیشتررر باایشون دمخور بودم لابد!

پرستو دوشنبه 15 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 09:08 ب.ظ

سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
وووووووووووووووووییییییییییییییییییییییی
نههههههههههههههههههههههههههههههه!
باورم نمیشههههههههههههههههههههه!!!!!!

این جا آپ شدهههههههههههههههههههههههههه

باید برم تست بزنم، ولی تا 90 برمی گردم ایشالله، فقط یه جمله بگم و برم :
بر این مژده گر جان فشانم، همین الان، به جاست!!!!!!!

ووووووووییییییییی
ممنون همشهری باواسطه عزیز
اما راستی..
هنوزم سر همون حرفم هستم که ...... دارید هاااااالفرار تابعداز90

مریم دوشنبه 15 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 10:57 ب.ظ

سلام
خوبی قاصدک جان ؟
من فکر کردم وب جانباز رو آپ کردید !
حالا چی شد که ناپرهیزی کردید ؟
قاصدک من واقعا دلم برات تنگ شده بود... این اواخر روی شونصد بار به همسرم می گفتم دلم برای قاصدک یه ذقله شده !
البته از قدیم گفتند برای کسی بمیر که برات تب کنه ! والله حرفهای قدیمیها رو باید با طلای ناب نوشت !

خانوم معلم باورکنید مقصر سلام رسون سلامت ها هستند! وگرنه من باهرکی درارتباط بودم محاله اول یا آخرش نگفته باشم سلام برسونه...کلی هم نمیگفتم هااا.اسم میاوردم که به *خانوم معلم* سلام برسونید

مریم دوشنبه 15 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 11:06 ب.ظ

ببم جان اینم پست بود که شما زدی ؟ فکر کردم اشتباهی آمدم !
قاصدک جان این کارا خطرناکه ! آخه واسه چی دستتو می کنی تو لونه ی زنبور ؟
راستی شما کتاب ولایت فقیه امام رو خوندید ؟
اون ولایتی که امام حرفش رو می زنه با این ولایتی که عده ای دم از اون می زنند زمین تا آسمون فرق داره .
همسرم می گفت یک آقایی خیلی با شور و حرارت می گفت اگه مقام عظمای ولایت بگه ماست سیاهه ما هم می گیم سیاهه !!!
همسرم گفته بود امام خمینی در کتاب ولایت فقیه نوشته اگر ولی امر به معصیت کنه خود به خود از مقام ولایت ساقطه .
وقتی یک ولی بگه ماست سیاهه ، دروغ گفته و دروغ معصیته در نتیجه با این حرف از مقام ولایت ساقط می شه !

بله.منم شنیدم که عده ای میگن اگر ولی فقیه امرکنه حتی زن آدم هم بهش نامحرم میگردد.حتی جایی سالها قبل خوندم ولی فقیه میتواند حکم بر حرام بودن نماز بدهد.بی اختیار یاد حسن صباح افتادم و قیامة القیامت او!!.بقیه دذر کامنت زیر

مریم دوشنبه 15 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 11:14 ب.ظ

قاصدک عزیز مجازستان نسبت به قبل خیلی سوت و کور شده ...ملت دل و دماغ پست زدن و کامنت گذاشتن رو ندارند . خیلی از وبلاگها تعطیل شده . ما رو هم که می بینی به علم رو موندیم !
ببم جان گذشت اون زمان که تا یک نفر پست می زد همه شلوغ بازی در می اوردند و برای اول شدن سر و دست می شکستند .


خانوم معلم عزیز.باورکنیدبارهای بار این مدت تا نزدیکی های وبلاگم! میاومدم و سریعا پشیمون میشدم! همش میگفتم خب بیام که چی بشه؟! چهارتا شعری که همه لااقل شونصدبار خوندند را توپستم بذارم و بقیه بیان چه چه و به به کنن که چی؟!.نمیشه تو این وانفسای اقتصادی و فشاری که روی دوش مردمه بیاییم ازگل و بلبل بگیم خب!.چاره ای نیست جز اینکه یا سکوت کنیم یا دست تولونه ی زنبور کنیم!
جواب کامنت فعلی و بالایی تون را یکجا دادم
ترسی هم نیست.البته دروغه! خب منم جونم را دوست دارم اما فکرکنم سکوتم تاییدی ست بر اعمال این گروه..
گر از سربریده میترسیدیم درمجلس عاشقان نمیرقصیدیم
نمیشه تو دریا رفت و خیس نشد.! خانوم معلم.درموردولایت فقیه"امام را استثنا قائل میشم اما تازگی متوجه شدم که 600سال قبل نیزبحث ولایت فقیه بوده و امثال شیخ طوسی و خواجه عبدالله انصاری نیز ولایت فقیه ویا ولایت مطلقه*فقیه را قبول نداشتند.فکرکنم جایی خوندم که آیت الله سیستانی نیز اینگونه ولایت فقیه را قبول نداره.به عقیده عده ی بیشماری از عرفا وفقها ولایت فقیه وبالطبع ولی فقیه عهده دار امور افراد مهجور وبی سرپناه و ایتام و مجانین جامعه اند.به هرحال معتقدم که ولی فقیه باید چتری باشد برسر آحادجامعه و نه تنها بخش اندکی از جامعه.درضمن ولی امرمسلمین اگرصداقتش خدشه دارشود خودبخود ولایتش ازسرجامعه ساقط میگردد.ولی امر باید عادل و راستگو و راست کردارباشد.

آقای سامع .بیا کمککککک.من کم اوردم آقاااا.

.فکرکنم کامل جوابتون را دادم!.بعدا میگید دست نکن تولونه زنبور..خب خودتون شیرم میکنید دیگه!!

پرستو سه‌شنبه 16 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 12:18 ق.ظ

سلام و درود مجدد

اول از همه که : ما جزء خیل مشتاقان بودیم و هی اس ام اس دادیم و این اواخر دیگه شمشیر به دست گرفتیم! یادتون که نرفته ببم جان ؟؟؟؟
بعدشم این که عصبانی نباشید! چون همین بلا هفته ی پیش سر من اومد! اما چون مثل شما کوشا نبودم، از خیر پست گذشتم!!!!!!!! تازه! کلی هم براش زحمت کشیده بودم!!!!!

بله خب.منم که گفتم دوسه نفر.یکیش هم ته تغاری بودهااااا
منم خداوکیلی خیلی زحمتشو کشیده بودم.داشتم ارسال میکردم که بعدش برم باشگاه که همش پریدبناچار قید باشگاه را زدم و نشستم دوباره نوشتم چون میدونستم اگر ازپاسیستم بلند بشم شاید امشبم آپ نکنم دیگه
مگه شما90 نمیبینید؟؟!!! مهدی مهدوی کیا داره حرف میزنه که من یه سراومدم نت ببینم خیل مشتاقان درچه حالی اند و نت با من صفادار شده یانه؟!!!
برم ادامه 90 تا بعد که فرصت بشه شبهای بعدخدمت برسم.
معذورم از سرزدن.باید نوبتی بیام چون نمیتونم دیگه یه روند تا صبح بشینم پاسیستم

پرستو سه‌شنبه 16 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 12:23 ق.ظ

خب! سفر به خیر . امیدوارم که خوش گذشته باشه .
اما :
سفر بدون سوغاتی ؟؟؟؟ سوغاتی ما کو ببم جان ؟
هر چند! تا اون جایی که من خبر دارم، جنابعالی همش در خواب ناز تشریف داشتید!!!!!!!!! والله!
دیگه چه انتظاریه برای سوغاتی گرفتن ؟؟؟!!!!!

ولی جدی جدی خیلی دوست دارم برم جزیره ی ابوموسی . زیبا بود ؟ چه طور بود ؟
اصلاً این سه تا جزیره چی دارن که این قدر دعواست سرش ؟؟؟؟؟؟
یعنی از نظر استراتژیکی چه طورن ؟؟؟؟؟؟

اون آپ رو همخوندم!
خب ببم جان
چه عینک بهتون میاد!!!!! شدیداً شبیه آقای دکترا شده بودید! هیچم به بابابزرگا شبیه نبودید! گفته باشم!
و چه مثل بچه درسخونا نشسته بودید و داشتید گوش می دادید!
تازشم! حواسم به یقه ی پیراهنتونم بود که اگر تا اون بالا مثل بعضی از خواص بسته باشیدش، بیام و کلی غررررررر به جونتون بزنم!!!!!! به عبارتی رو مختون اسکی برم!!!!!!!

پرستو سه‌شنبه 16 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 12:25 ق.ظ

چیییییییییییی ؟
جنگ نَرَم ؟؟؟؟؟؟
خب نمیرم ببم جان!
اصلاً به من چه ؟!
منو چی به جنگ ؟
خب چرا تهدید می کنید ؟
نمیرم دیگه!!!!!!

چه قدر از سیخونکی که زدید و طرف رو نیازمند به ساندیس برای هضم حرفاتون کردید، خوشم اومد!!!!!!!!!

احسنت بر همشهری دلاور دلدار ... دارم!!!!!!!

پرستو سه‌شنبه 16 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 12:30 ق.ظ

بصیرت ؟؟؟؟؟
چی هست ؟
در کجا یافت می شود ؟
آیا معنای لغوی و دنیویش با هم متفاوتن ؟

چی بگم والله ؟؟؟
بصیرتم ندارم الحمدالله خدا رو شکر!!!!
بصیرتی که اینا میگن رو ندارم ها! وگرنه من هم می دونستم که چه گندی در این دیار زده خواهد شد و به چه فلاکتی خواهیم افتاد!
ای لعنت بر باعثان و بانیانش!!!!!

هیچ وقت قیافه ی ک ا م را ن خان در اون شب سرد لعنتی از یادم نمیره! زل زدنش به تی وی میلی و اعلام نتایج!!!!

یعنی آیا این ها روزی در پیشگاه خدا و این خلق جوابگو خواهند بود ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

به این دیار* گند زدند؟؟!!!
عمرا کسی بتونه به این دیارگندبزنه البته تودیارقبلی ام عده ای میاومدن برا گندزدن اما اینجا پاکه پاکه! از فوتبالمون هم پاک تره. شب خوش و ممنون از حضورتون

پرستو سه‌شنبه 16 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 12:32 ق.ظ

همین قدر بگم که وقتی به مامان در مورد اعلام امادگی مون برای کمک به مردم امریکا رو گفتم، با عصبانیت گفتن : اینا برن گندی رو که تو آذربایجان زدنف پاک کنن! فضول مردم بقیه ی کشورا نباشن!!!!!!

دیگه حرفی می مونه ؟؟؟؟

پرستو سه‌شنبه 16 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 12:33 ق.ظ

قاصدک خان عزیز و گرامی
همشهری گرامی
که حسابی ذوق زده مون کردید :
من 90 می بینم! تلویزونی در کنار کامپیوترم تعبیه کردم تا دیگه مشکلی در این زمینه نداشته باشم!!!!!!

مهدوی کیا داره از خاطرات آلمانش میگه!!!!! درسته ؟
می خواست دفاع راست بازی کنه!!!!!!!

پرستو سه‌شنبه 16 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 12:36 ق.ظ

لطفاً کم نت تشریف بیارید، کم به خودتون فشار بیارید، اما تو رو خدا، همیشه باشید .
حتی اگر شده هفته ای یک بار نوبت به هر کدوممون برسه، بازم ایرادی نداره .
فقط باشید .
جداً نبودنتون اذیتم می کنه .

این قدر از برگشتنتون خوشحالم که دلم نمیاد برم!
اما باید برم بخوابم! صبح اول وقت در خدمت دانش اموزان عزیز هستم تا ساعت 2 و نیم!!!!!!!!

فعلاً شب خوش .

کوثر سه‌شنبه 16 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 07:10 ق.ظ

سلامممممممممممم عمو
بذارین اول یه خورده چشام اشکی بشه از نا باوری ونگاتون کنم
وافعا خودتون هستین؟؟؟؟

کوثر سه‌شنبه 16 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 07:11 ق.ظ

عموخیلی لوسی خیلی
من ودوست نداری میدونم
تو کامنتای پست قبل ببینین چندبار اودمدم ببینم اومدین یانهاونوقت من وجر بقیه حساب نمیکنین
باور کنین الان راست راستی اشکم در اومد

کوثر سه‌شنبه 16 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 07:13 ق.ظ

دلم میخواد براتون این شکلک وبذارمولی دلم ازتون خیلی گرفته
میدونین چند وقته نیستین
باشه کوثر وآدم حساب نکنین
بقیه ازتون خبر دارن ومن....واقعا که!!!!

کوثر سه‌شنبه 16 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 07:16 ق.ظ

من که حرفی برا سیاست نداشتم وندارم وبلد نیستم
ولی خوشحالم که الان سرحال وسلامت میبینمتون


خیلی سخته کسانی ودوست داشته باشی که حتی بهت فکر هم نمیکنند....
وخوشحالم که وقتی خدا دید دلم چقدر دلم براتون تنگه وتووبم نوشتم شما اومدین حتی برای چند روز
چون اشکم در اومده دیگه چیزی نمینویسم
فقط اینکه برام عزیزین

کوثر سه‌شنبه 16 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 07:17 ق.ظ

کوثر سه‌شنبه 16 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 07:53 ق.ظ

بااینکه ازتون دلورم ولی این باعث نمیشه که به بیست شدنم مفتخر نباشم
مریم جون ببین من و:

سلام کوثرخانوم عزیزه غرغرووووووو
خب من به شما دسترسی نداشتم که!! به بادصبا باید میگفتم سلام برسونه بهتون؟؟!! اگه آره که اونوقت نفس بادصبا مشک فشان میشد که خب!!
درکل ممنون از حضورت گلایه آمیزت.
همین الان شارژم ته کشید و زنگ زدم به پپشتیبانم!!(ئه؟؟ مگه پشتیبانم داری؟؟)آره.از وقتی درسامو میخونم پشتیبانم برام برنامه ریزی میکنه
بهرحال.پشتیبانه را با دوسه کلمه قانع کردم یه شارژ کوتاه بعنوان هدیه بده تا فردا برم شارژ کنم و پولشوبریزم به حساب.!
درضمن:
من وقتی قصدبرگشتن به نت راکردم اول رفتم واکسینه کردم خودمو الان به : لوووس.بیمعرفت..گریزپا..بی مرام.نامرد..وووو تا آخرش!! واکسینه شدم دیگه هرچی دلتون میخواد نثارم کنید. کیه که گوش کنه؟!!! ایششش...ووووویییییییی

کوثر سه‌شنبه 16 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 07:54 ق.ظ

ایش
اصلاحیه
دلورم=دلخورم

alnilam سه‌شنبه 16 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 09:32 ق.ظ http://zanooy-orooj.persianblog.ir/

همــآی اوج سَــعآدت به دام مــآ افتــآأد...
به به به به به... سلام علیکم و رحمة الله...
باد آمد و بوی اقاقی آمد
عیدی ازین چی بهتر؟
خوبید؟
انشالله این اپ زمینه ای بشه برای برگشتنتون به نت و جمع شدن دوباره ی دوستان دور همدیگه...

alnilam سه‌شنبه 16 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 09:33 ق.ظ http://www.zanooy-orooj.persianblog.ir

عید ولایت هم بر شما مبارک
پدر ما سرلشگر همه ی جنگای نرم و سخت دنیاست...حالا از بقیش چه باک... عکستونم توی حلقم عاقآی خبرنگار انشالله به همین سبب از خدمتگزاران این مملکت باشید

alnilam سه‌شنبه 16 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 09:35 ق.ظ http://www.zanooy-orooj.persianblog.ir

پدر بزرگوار درمورد بصیرتی که نمیگفتید هم میگفتیم دارید باید عرض کنم آدم از فردای خودش هم خبرنداره چه برسه به فردای بقیه ادمها...ب هرحال هر کسی در اون زمان هر رایی داره لابد مطمئن بوده اون موقع حالا اینیکه در دست زمان چقدر ادمها تغییر میکنند اللع اعلم مثل همون عاقایی که خودتون اسم اوردید که از زمان امام تا به حال...!!!

گرچه من پیرنشدم هنوز اماااااا الان معلوم شد آنچه پیران در خشت خام بینند جوانان در آینه هم نمیبینند!.ما که میدونستیم چی قراره سراین مملکت بیاد..اتفاقا خود شما!! ته تغاری عزیز.یادته چقدر باهات بحث کردم سراین مردک؟!!.حالا بیا جواب بده دیگه.اینکه بگی ازفردا کسی خبرنداره نشد جواب.مملکت را با همین حرفها 50سال عقب بردند نامرداااا

alnilam سه‌شنبه 16 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 09:36 ق.ظ http://www.zanooy-orooj.persianblog.ir

در مورد آذربایجانم که نمیتون چیزی بگم چون اصلا در جریان نبودم اونروزها انقد حال خودم بد بود...
هعیــــ...
پدررررررررررررررر جییییییییییییییییییییغ چقد خوب که اومدید

بهرحال.ممنون از حضورت خانومی. میدونی که یکی از علل برگشتنم خودت بودی و اون مسیج یک خطی ت
انشاالله همیشه شادوسلامت باشی.یاعلی مدد

alnilam سه‌شنبه 16 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 09:44 ق.ظ http://www.zanooy-orooj.persianblog.ir

برای حسن ختام و درجواب دوستانی که حس کرده بودن نیاز به ساندیس هست برای هضم پستها:
"ترجیـــح میدیـــم ,
پـــول سیگـــاری رو بدیـــم کـــه ,
صادقانـــه روش نوشتـــه "سرطانـــزا" ...
تـــا پـــول آبمیـــوه ای رو کـــه ,
روش بـــه دروغ نوشتـــه "100% طبیعـــی" ...........!"
بــــــله! ی همچین زمونه ای شده

اگر روش نوشته باشن:63% چی؟؟!!! اون خوبه یا مُضِر؟!!

فاطمه سه‌شنبه 16 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 10:22 ق.ظ

سلام...خوبین جناب پدر؟؟

خوشحالم که دوباره میبینمتون خبرنگاررررر

اینجا که ترکیده جای سالم براش نمونده


همگی شادن ازبودنتون و نوشتنتون

فاطمه سه‌شنبه 16 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 10:27 ق.ظ

حرفاتون که بوی سیاسی میده من یکی نیستم محفلو بازمیکنیمواسه مریم خانم واقای سامع

ممنون فاطمه خانوم عزیز.
بطورنامحسوس! اولین نفری که متوجه برگشتم شد شمایی!!.چون برا این پست اول اومدم از وبلاگت چندتاشکلک سرقت کردم و گفتم خودت حتما میدونی براچی میخوام؟!
اگر نشدبیام وبلاگت.جوابش را زیر کامنت کوثرخانوم نوشتم که نتم قطع شد دیگه تا برم شارژش کنم

سکوت سه‌شنبه 16 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 10:49 ق.ظ

سلام
خیر مقدم جناب
شادباشین وعاشق حق
وخدای همیشه بهارنگهدارتون

ممنون سکوت عزیز.
زنده باشی و همیشه سلامت.
یاعلی مدد

کوثر سه‌شنبه 16 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 06:57 ب.ظ

سلام عمو.خودتون خوب میدونین برای من چه جایگاه ویژه ای دارینمیدونین که وقتی قرار باشه کسی وبی چون وچرا دوست بداریم میشه معنی واقعی محبت!
همه ی ما بی چون وچرا دوستتون داریم
خب عموبمن حق بده ازت دلگیر بشم!فقط بفکر دختراتونین!یعنی برادر زاده نباید از حال عموش باخبربشه؟!!!
من تو دنیای مجازی هیچوقت نمیتونم بفکر جایگزین شما باشم.شاید این مدت بخاطر دلتنگیهامم که شده بیشتر میومدم نت ولی هیچوقت وهیچ کجا فراموشتون نکردم...
میخواین باور کنین میخواین باور نکنین
مختارین

کوثر چهارشنبه 17 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 07:13 ق.ظ

سلام عموجان جان
صبحتون بخیر
ممنون از لطفتون....آخیش یکم دلم آروم شدا عمومو دیدم

عباسی چهارشنبه 17 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 07:45 ق.ظ

سلام

آقا رسیدن بخیر

اینترنتو نور باران کردید با حضور خودتون حالا این غیبت جز غیبت کبرا بود یا خواهر کبرا خانم

مخلصیم آقاعباسی عزیز
والله خودمم نمیدونم کبری بود یا صغری شون؟!!
آخرپستم نوشتم که یهو دیدی رفتم تا بعداز عید
ولی جدی.ماه دیگه باید برم بم و یزد.
برا همین یه غیبت مجددوسجدد تو راهه

باران چهارشنبه 17 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 11:07 ق.ظ

سلام
خوش اومدی قاصدک ما که دلتنگتون نبودیم !
ولی با این حال خوشحالم که دلت یه ملت رو شاد کردی خدا شادت کنه

منم دلتنگتون نبودم خب.ایششششش
راستی اینم بگم که خداوکیلی تواین مدت که نبودم اصلا به وبلاگ و مدیریتم سرنزدم که کامنتهارابخونم هااا.یه باربه محیا و سمانه گفتم اگر برم بخونم مجبورمیشم برم جواب بدم.اما الان خیالم راحته که چیزی ازکسی نخوندم.(اشاره به کامنت خصوصیه شماهم بودهاااا)
درکل ممنون ازحضورتون.حتما خدمت میرسم.اسیاب به نوبت.زنبیلتو فعلا آخرای صف گذاشتیاما چون السابقونی(قابل توجه خانوم معلم)آره.چون السابقونی لایی میکشم و میام خدمتت.گرچه شما وقعی برا السابقون نمی نهی

مریم چهارشنبه 17 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 02:39 ب.ظ

سلام
قاصدک عزیز کامنتهاتونو تو وبلاگهای دیگه خوندم یک سوال فنی : واقعا دو روز یک دفعه می زنید عینکتونو خرد و خاکشیر می کنید ؟!!!
در باره ی اضافه شدن دوستان جدید تو وبلاگ کوثر براتون چند خطی نوشتم
و اما چیزی که می خواستم براتون خصوصی بنویسم همین جا عمومیش می کنم !
قاصدک جان یادتونه تا من وبلاگمو تعطیل کردم لینک منو از بین پیوندهاتون پاک کردید ؟!!!!
جالبه که برای کوثر نوشتید چرا منو بین پیوندهای روزانه ت نذاشتی !
خب ببم جان کوثر باید هر روز میامد به چی و به کی سر می زد ؟! به خرزو خان ؟!
راستی یک سوال دیگه : جریان پشتیبان چیه ؟ ( همون که یک کم شارژ بهتون داده ) این پشتیبان کیه و کارش چیه ؟
...و آخرین سوال : تو این عکسی که اینجا گذاشتید دارید با کی دعوا می کنید ؟ چی دارید می گید ؟

واما جوابیه به خیل سوالاتتون!!.طبیعیه دیگه.مدتی نبودم باید از نو شماره کفش و سایز پیرهنمو برا همه! بنویسم خب
1.راستش خب عادت ندارم عینک بزنم برا همین یا گمش میکنم یا لم میدم تی وی نیگا! کنم میبینم یه صدای فرتی اومد و بععععله.عینکه باز شیکست!یه بارگم کردمش رفتم دکتر دوباره برام نوشت و دادم ساختند(خیلی هم شیکترازاین بودهااا)بعد از دوروز اونی که گم کرده بودم را توساک باشگاهم!!پیدا کردم اما اون شیکتره را گم کردمپریروزم داشتم باعجله میرفتم بیرون یهو عینکم افتادزمین! منم قدم برداشته بودم و به علتی که میدونید حس نمیکردم زیرپام چیه؟! بعدکه برگشتم دیدم شیشه هاش شیکسته!@
2.بله یادمه.اما انگارشمایادت رفته که چندبار خصوصی کامنت دادید که اسممو حذف کن!! اتفاقا من تاموقعی که نگفته بودید حذف نکرده بودمش!
3.خب حالا من خواستم کمی لوس بازی دربیارم.شماباید زود بیایید وکیل مدافع کوثرخانوم بشید؟! اونم کی؟؟ کوثرخانومی که خودش حسابی سروزبون داره و گلیمشو از آب میکشه تهنایی!
4.این شرکتی که من ازش سرویس ای دی اس ال میگیرمhttp://www.betanet.ir/ بنام فن آوا هستش.بعد"منم نمیدونستم که هدیه میدن.یه روز غروب که بانکها هم بسته بودند و منم رمز دوم عابربانک نداشتم که اینترنتی شارژ کنم زنگ زدم بهش وگفتم بالا غیرتاً یه کاری بکن.کلی کاردارم تو نت و شارژ هم ندارم.چک کرد و گفت بر ات کارت هدیه میدم تا بتونی کار امشبتو راه بندازی.خوشم اومد ازاین کارش. شماره پشتیبانیش اینه82185 میخوهید یه تماس بگیرید ببینید اراک هم سرویس داره یانه؟ شیراز را میدونم که داره.021 را اولش بزنید هااا.
5. تواون عکس دعوا نمیکردم که. از استادمون که خودش خبرنگاره یک سوال کردم دوپهلو جواب داد.!
گفتم وظیفه و رسالت یک خبرنگار چیه؟ انتقال خبر؟؟ گزینش خبر؟؟ صداقت و امانت داری در خبررسانی؟ یا اینکه اصولا مصلحت اندیشی توکار خبرهست یانه؟؟!.
کلی حرف زد و نتیجه اینکه: بابااا تو ایران بایدمصلحت رادرنظرگرفت اما درکل خبرنگار بایدصادق باشه وامانت دار..باوضع موجود هم الان تومملکت ما خبر " دو مخاطب داره.عام و خاص.! اون خبری که مصلحت نیست همه بدونند را لااقل به گوش مسئولان میرسونیم.مثلا درجلسه خبری با دادستان و غیره!
امیدوارم که جواب تموم سوالاتتون راداده باشم.
البته تعمدی به تفصیل نوشتم چون فکرکردم شاید برای اطلاع و آگاهی بقیه هم بدردبخوره..فقط ببخشید که وب خودتون نتونستم بیام جواب بدم.شرمنده.

مریم چهارشنبه 17 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 02:48 ب.ظ

الان یادم افتاد اون آخرین سوالم نبود یک سوال دیگه مونده !
کاسکوت خوبه ؟
جرات داره سمانه دختروووووووووووووووو کاسکو جان رو نفرین کنه !

خانوم معلم.دیدید یه بچه ای خیلی انرژیک هست و همش درجنب و جوشه؟! بعد همین بچه اگه یه روز برای مدت نیم ساعت ساکت باشه همه میگن حتما مریض شده که ساکته!!.کاسکوی منم ازبس سروصدامیکنه یک ساعت که توخونه سکوت مطلق برقرارمیشه میگم نکنه دچارافسردگی شده باشه؟!(مثل همین الان که دارم جواب مینویسم) بعد دوبارکه میگم عشق باباااا.دوستت دارممم..همین کافیه که خونه را بذاره روسرش از جیغ و هوار کردن و من مطمئن بشم نخیررر خیلی هم سلامت تشریف دارن دخترووو هم دیگه با جیغ هاش کناراومده

کوثر چهارشنبه 17 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 05:27 ب.ظ

کوثر وارد میشود
سلام سلام
میبینم که نخودچی خورون من بوده
ای بابا عموجان ما روزانه هامونو حذف کردیم رفت...
خیال همه راحت
عموسامع فکر کنم یکم ناراحت شده بود.برادرم مهرداد هم همینطور
ما هم بکل با همون آرپی جی هفته که از پرستو خریده بودیم زدیم لینک روزانه هارو ترکوندیم تا به فکر احیای مجددش نیفتیم
فکر میکنم مهم اینه که من به دلخواه وخواسته ی خودم صبح به صبح به شرط زنده وسالم بودن به دوستانم سر بزنم
حالا عموسامع گفته بیشتر به عقل تکیه کنم ودیگه نمیدونم پیوند روزانه داشتن باعقلیه یا بی عقلی!
این ومیدونم که اگه یه روز بعضیهارو نبینم وحالشونو نپرسم دلم میگیره همین
طوری نیست بذارین کوثر به دلش تکیه کنه
مگه طوری میشه؟؟؟!!!
به هر حال حالا که لینکدونی ترکید
اگه زیاد اعصاب معصابم بریزه بهم معلوم نیست وبلاگم سالم بمونه

کوثر چهارشنبه 17 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 05:28 ب.ظ

ما مخلص همه هم هستیم...
ولی خداییش عمو وقتی نبودی هر رور باید میومدم به کی سر بزنم؟؟؟!!!

بابااااااا.من یه شوخی کردم.نمیدونم چطور هنوز بعدازر این همه سال منو نشناختید؟!
آقای سامع عزیزهم توصیه فرمو.دند به گلایه نکردن بنده..جناب سامع این پرستوخانوم خوب منو شناخته ایضا کمی تاقسمتی ابری خانوم معلم عزیزچون پرستوخانوم همیشه میگه: باز این قاصدک اومد و گیر الکی دادو غرغرررر کرد و رفت
بهرحال.کوثرخانوم عزیز.صلاح مملکت خویش خسروخان داند و بس
هرجور دلخواهته عمل کن. بزرگترین حُسن دنیای مجازی همینه که آدم همونجور که دلش میخواد باشه.تو دنیای بیرونی که باید ملاحظه خیلی چیزا را کرد.پس اینجا همونی باشید که هستید.

کوثر چهارشنبه 17 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 05:41 ب.ظ

چشممممممممممممممممممممممممم

کوثر چهارشنبه 17 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 05:46 ب.ظ

میگما اصلا پیوند روزانه چی هست؟؟؟ شما میدونین
یه کار دیگه میکنم مثل شما خواص روستاره دار مینمایممممممم

بابااااا.منم اون ستاره ها را ازسربیکاری یه شب گذاشتم.بعد وقت نشد برا همه بذارم..اون ستاره را میخواستم داشته باشمش.گذاشتم کنار لینکهام.قبلا قلب داشتن که قالب عوض کردم یادم رفت کپی کنم ازش.برا همین این بار ستاره را سیو کردم..همین و ولاغیر

مریم پنج‌شنبه 18 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 12:05 ق.ظ http://raze-nahan.blogfa.com/

سلام ببم جان
- واقعا که شما به درد خبرنگاری می خورید ! چون خبرنگارها باید بی رودربایستی و رک باشند که خدا رو شکر شما هستید !
- یعنی چی که تا من دو تا دونه سوال ازتون می پرسم گریزی به شماره کفش و سایز پیراهن می زنید ؟
- قاصدک جان انگار خدای نکرده دارید آلزایمر می گیرید ها ! یادتون رفته شما آمدید برام نوشتید می خوام لینکتون رو حذف کنم منم مجبوری گفتم مسئله ای نیست ! شیطونه می گه همین امشب برم بگردم کامنتتونو پیدا کنم .
- مگه من منگولم که نوشتید قبل از این شماره باید کد 021 رو بگیرید
- سوال شما و جواب استاد هر دو جالب بود
- احسان ما وقتی بچه بود هر وقت ساکت می شد من نگرانش می شدم و فکر می کردم مریضه !
پس این نیم وجبی شما هم همین جوریه
- ممنون از زیرنویس های مفصل و مبسوطی که نوشتید
قاصدک عزیز مواظب باشید نت زده نشید !
نمی دونم از این شکلک آخری درست استفاده کردم ؟!

کوثر پنج‌شنبه 18 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 08:19 ب.ظ

سلام عموجان وقت بخیر

عباسی پنج‌شنبه 18 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 09:29 ب.ظ

سلام

به جانم خودم هر چی تو عکس ها دنبال عکس شما گشتم نتونستم پیداتون کنم تا وقتی که مریم خانم براتون نوشته بود که تو عکس با کی دعوا میکردید روش کلیک کردم دیدم دو نفر هستن که زلف های افشان دارن پیش خودم فکر کردم نکنه قاصدک رفته مو کاشته

شما از روز اول تصورات ذهنی تون منو کچل دیدید دیگه محاله باورتون بشه خودمم!! باورکن آقاعباسی عزیز فتوشاپ نیستش

مریم یکشنبه 21 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 01:22 ق.ظ

سلام قاصدک عزیز
پس کوشیییییییییییید ؟دوباره رفتید پشت ابرا ؟!
آقای عباسی لااقل یک بار بنویسید چرا فکر می کنید قاصدک کچله و ...از پوستیز استفاده می کنه و ...مو کاشته و ...

خانوم معلم عزیز.ممنون.هستم اما! گفتم که درگیری کاری دارم!!
الان باید برم اون وبلاگ را آپ کنم..مطلبش را نمیشه بذارم برا بعد چون جنبه خبررسانی داره و باید بروبچ درجریان قراربگیرند.انشاالله یکی دوروزه برمیگردم.(عینکه هم شکسته هنوز درستش نکردم براهمین زیادنمیتونم پاسیستم بشینم.شرمنده.)

عباسی یکشنبه 21 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 09:09 ب.ظ

سلام

آقا الان ما بخواهیم براتون خصوصی بنویسیم چیکار باید کرد

آقاعباسی عزیز.الان رفتم چک کردم دیدم صندوق پستی نداره این قالب.اما اگر روی اسم قاصدک کلیک کنید پنجره ای بازمیشه که مختص نامه خصوصی دادنه!!

کوثر یکشنبه 28 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 04:13 ب.ظ

سلام عمو.عینکتون درست نشد؟؟؟

مریم پنج‌شنبه 2 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 01:18 ق.ظ

سلام...سلام...سلام !

مریم شنبه 4 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 11:51 ق.ظ

سلام
ایام عزاداری تاسوعا و عاشورای حسینی بر شما تسلیت باد.
التماس دعا

کوثر دوشنبه 13 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 11:16 ق.ظ

سلام عموجان قاصدک عزیزززززز
قرار بود همین روزا بیاین پس کجایین؟؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد