دیار ِقاصدک
دیار ِقاصدک

دیار ِقاصدک

عکسی و مناسبتی!!

سلام بر همگی 

راستش زیاد خوشم نمیاد عکس ازخودم بذارم اینجا 

اما در قبال درخواستهای خیل مشتاقان! نتونستم بی تفاوت بمونم 

پس اینم عکسی در رابطه با مراسم تقدیر ازجانبازان قبل ازبازی پرسپولیس.سایپا  

 

بقیه عکسها هم خب مثل همینند دیگه!! 

اما نه!!! 

درجهت اطاعت امر دوستان عزیز!! و ایضاً خیل مشتاقان! در پست بعدی چندتایی عکس از همین مراسم و قاصدک و خودم! که قول داده بودم میذارم!..رمزش هم چون وقت ندارم بیام به همگی بدم! همینجا میگم رمز ورود به پست بعدی چیه تا همه بدونن 

 رمز پست بعدی: سال تولد خودم!!اگرم یادتون رفته چنده؟!.آدرس آدینه هاراببینید!!

خب اینجا همه محرمند و غریبه نداریم دیگه؟؟!!! 

الان خانوم معلم میگه:گندت بزنن!!! من که گفتم توعمرم همچین قاصدکی ندیدم والله!! 

نوبره این قاصدک!.پست رمزدار میذاره رمزشم به همه میگه!! 

پ.ن: 

شرمنده بابت عدم حضور پـُررنگچهارپنج روزه شدیداً کسالت دارم و برا همین زیادنمیتونم درخدمت باشم.اما همیشه بیادتونم 

زنده باشید و همواره سلامت.تابعد یاعلی مدد

بهانه هایی برای نوشتن

 

*چه خوب است اگر؛ 

بهانهء نوشتن های کسی باشی... 

بهانهء بغض هایش ، شعرهایش ، آوازهایش ، 

بهانهء دقیقه ها زُل زدن به عکسی صامت و ساکت 

بهانهء لبخندهایش ، قهقهه هایش ، اشک هایش ، 

بهانه نگرانی هایش ، بهانهء بهانه گیری هایش
حتی...
حتی؛ بهانه ی سکوت کردنش....
این روزها اما....؛
چقدر از بهانه ها دور افتاده ایم...؟!

*برگرفته از کامنتی خصوصی از ته تغاری عزیز!! * 


 کلام ِ اول را مادر با لالایی های خود و بهانه های شب بیداری اش؛ 

آرام آرام در گوشمان نجوا کرد.. 

راه رفتن مان آموخت و هربار زمین خوردن مان بهانه ای بود برای دلهره هایش.. 

اما این کودک نوپا گویی هنوز خیلی چیزها را نمیدانست و از طاقت مادر خارج ، 

تا آگاهی بخشد بر ندانسته های کودک.! 

پس مادر" آن پرورش دهندهء در دامن خود، 

نیاز به پرورش دهنده ای دیگر دید برای جهل و ناآگاهیه فرزند.. 

واین چنین بودکه خدای بزرگ،ربّ الارباب،پروردگار جهانیان، برای پرورش ِ این کودک 

که قراربود جانشین و خلیفه ای باشد بر گذشتگان و چراغ راه آیندگان، معلّم را آفرید.. 


 امروز نیز بهانه ای شد تا به پاس زحمات و جانفشانی های پروردگار ِ روح و 

روان کودکی مان صمیمانه از آموزگاران و معلم های خود تشکر کرده و 

دست مریزادی بگیم به این همه گذشت . 

امروز بهتر و عالمتر از گذشته میدانیم که هیچ نمیدانیم!  

و بابت این ندانسته ها تو را سپاس معلم مهربان 


 معلم عزیز، تو به من آموختی: مـیم را و عـین را و لـام را و مـیم ومـیم را ! 

هـ را و ر را و ب را و الـف را و نـون را تا بهانه ای داشته باشم برای گفتن ِ : 

معلم مهربان " دوستت دارم 


 پ.ن: خانوم معلم عزیز و پرستوخانوم مهربان

آنچه عرضه شد تحفه ای بودناقابل به پاس مهربانی ها و الطاف بی دریغ تان! 

امیدکه کم و کاست را برمن ببخشید چون وقت تنگ بود و دلمشغولیهای دنیا! 

باعث شد نتونم بدرستی حق مطلب را ادا کنم. مجدداً : 

روز معلم برشما دوستان گرامی مبارک باد

 

 بعدنوشت:چند روز دیگه که گفتم! الانه!!.اومدم و چندتا عکس گذاشتم.عکسهای سفارشی و درخواستی!

 

زنده باشید و همواره سلامت.تابعدیاعلی مدد