سلام و نماز روزه هاتون قبول
گنجشک کنج آشیانه اش نشسته بود
خدا گفت : چیزی بگو.! گنجشک گفت : خسته ام
خدا گفت : از چه.؟
گنجشک گفت:از تنهایی،بی کسی،بی همدمی ،
کسی تا به خاطرش بپری ، بخوانی ، او را داشته باشی.
خدا گفت : مگر مرا نداری؟
گنجشک گفت:گاهی چنان دور می شوی که بال های کوچکم به تو نمی رسند.
خدا گفت : آیا هرگز به ملکوتم آمده ای ....؟؟!!
گنجشک ساکت شد.......!
خدا گفت : آیا همیشه در قلبت نبودم ؟
چنان از غیر پرش کردی که دیگر جایی برایم نمانده.
چنان که دیگر توان پذیرشم را نداری.
گنجشک سر به زیر انداخت ، چشم های کوچکش از دانه های اشک پر شد
خدا گفت :اما همیشه در ملکوتم جایی برای تو هست. بیا....
گنجشک سر بلند کرد ، دشت های آن سو تا بی نهایت سبز بود
گنجشک به سمت بی نهایت پر گشود.......
با تشکر از کوثرخانوم گرامی بابت روایت زیبای بالا
وسط نوشت!:خوشحالم که جز من! همگی با حال و هوای مناجات ِ علامه حسن زاده آملی آشنا بودند!پس در حقیقت گرچه به مثابهء زیره به کرمان بردن است! اما برای خالی نبودن عریضه بخشی دیگر از مناجات حضرت علامه را جهت یادآوری تقدیم مینمایم
:
الهی، حرفهایم اگر مشوّش است از دیوانه ،پراکنده خوش است.
الهی، اگرچه درویشم ، ولی داراتر از من کیست که تو دارایی منی؟!.
الهی، کلمات و کلامت که این قدر شیرین ودلنشین اند ، خودت چونی؟
الهی، چه کنم که تا کنون از بیرون می جستمت و درونی بودی ،
واکنون از درون می جویمت و بیرون شدی.
الهی، به حق خودت حضورم ده و از جمال آفتاب آفرینت نورم ده.
الهی سالیانی پنداشتم که ما حافظ دین توایم، «اَستَغفِرُکَ اللّهُمَّ»
اکنون فهمیدم که دین تو حافظ ماست،«اَحمَدُکَ اللّهُمَّ».
الهی،ماهمه بیچاره ایم وتنها تو چاره ای،و ماهمه هیچ کاره ایم وتنها تو کاره ای.
الهی، وای بر من اگر دانشم رهزنم شود و کتابم حجابم!
/embed>
پ.ن: بازم باید بابت دیر آپ کردن عذر بخوام!اما خب میگن: لباس ِ بعداز عید به درد گـَـل ِ منار میخوره!
منم دیدم دیگه روزای آخر ماه مبارکه و سرقتهام ازسیمای میلی داره هدر میره! پس نشستم این دعای سحر را کاملش کردم و اینو دیگه فکرنکنم کسی بگه سرگیجه گرفتیم از بس دورش تنده!!
اَللّهُمَّ غْن کُلَّ فَقیر
اَللّهُمَّ اکْسُ کُلَّ عُریان
اَللّهُمَّ رُدَّ کُلّ غَریب
اَللّهُمَّ اقض ِدَینَ کُلّ مَدین
اَللّهُمَّ اَصْلِحْ کُلِّ فاسِد ٍمِن اُمُور ِالْمُسْلِمینْ
التماس دعا
تا بعد
یاعلی مدد
سلام و نماز روزه هاتون قبول
راستش اصلا هم پارتی بازی نمیکنم هااااما خب مطلب ارسالی خانوم معلم واقعا خیلی به نظرم جالب اومد و حیف دیدم تو این شبها نذارم تا بقیه هم بخونند
گرچه! بین خودمون بمونه! کفگیرم ته ِ دیگ خورده ومطلب خوب به ذهنم نمیرسه تازگی
البته دوستان هم زحمت کشیدن و فرستادند اما بعضاً مطالبشون طولانیه و میگم شاید از حوصله خارج باشه و اطاله کلام بشه
با این وجود ازهمگی ممنونم که امسال راهم مثل این چندسال اخیر یار و همراهم بودند
سر تا پای خودم را که خلاصه میکنم،
میشوم قدّ ِ یک کف دست خاک که ممکن بود یک تکه آجر باشد توی دیوارِیک خانه
یا یک قلوه سنگ روی شانه یک کوه یا مشتی سنگریزه، ته ِته اقیانوس؛
یا حتی خاک یک گلدان باشد؛ خاک همین گلدان پشت پنجره
یک کف دست خاک ممکن است هیچ وقت هیچ اسمی نداشته باشد
و تا همیشه، خاک باقی بماند، فقط خاک.!.
اما حالا یک کف دست خاک وجود دارد که:
خدا به او اجازه داده نفس بکشد ، ببیند، بشنود، بفهمد، جان داشته باشد ..
وسط نوشت:خیلی وقت بودکه بنا به سفارش سخنران هیئت مون میخواستم مناجات علامه حسن زاده آملی را تهیه کرده و لااقل اگر درک نمیکنم! مروری کرده باشمتا امشب که بابخشی از دلگویه های استاد آشناشدم.! برای حُسن ختام قسمتی از الهی نامه ایشان را تقدیم میکنم:
الهى ! از من آهى و از تو نگاهى .
الهى ! عمرى آه در بساط نداشتم و اینک جز آه در بساط ندارم .
الهى ! غبطه ملایکه اى را مى خورم که جز سجود نمى دانند،
کاش حسن از ازل تا ابد در یک سجده بود.
الهى ! تا کى عبدالهوى باشم ، به عزّت تو عبدالهو شدم .
الهى ! مست از آن که مست تو نیست کیست ؟
الهى ! همه این و آن را تماشا کنند و حَسن خود را، که عجیب تر از خود نیافت .
الهى ! دل بى حضور ،چشم ِبى نور است ، این دنیا را نمى بیند و آن ، عُقبى را.
الهى ! همه حیوانات را در کوه و جنگل مى بینند و حَسن در شهر و ده !!. .
الهى ! آن که در نماز جواب سلام نمى شنود، هنوز نمازگزار نشده ، ما را با نمازگزاران بدار.
طاعات و عباداتتون قبول
التماس دعا
تا بعد
یا علی مدد