چهارمین گام تا خدا

 

مـِهــر دل من مُدام تـقدیم توباد عمری که شود به کام تقدیم توباد 

پیدانشدآن هدیه که درشأن تو بود یک بـاغ گـُل ِسلام تـقدیم توباد 

پیشگفتار:امشب گویا ابر و باد و مه و خورشید! دست بدست دادند تا شرمنده دوستان بشم 

البته اکثر دوستان صبح تشریف میارند اما از اون عده ای که نیمه شب اومدند وآپ نبود عذر میخوام.تا دیروقت هیئت بودم بعدشم که اومدم سرعت اینترنت افتضاح بود و کجدار مریز! یه چیزایی نوشتم که برق رفت و همش پرید!! لذا الان(یعنی ساعت۴وبیست دقیقه صبح) بر آن شدم تا آپی از سال گذشته را تکرار کنم!.البته دلیل هم داشتم برای این کار!.آخه بعداز دوشب که از رحمانی و جود و کرم خداگفتیم؛دیشب که از قهر و خشم و غضب خدا هم یادکردیم(برای انذار به خود و عدم ظلم به دیگران) دیدم که انگار عده ای باز هم بگی نگی از خدا یا کرده خود پشیمانند! به حدی که گویی خدا هرگز آنها را عفو نخواهدکرد.!درجواب کامنت پرستوخانوم هم گفتم که مثلا منی که اینها را یادآور میشم فکرنکنید اصلا معصومم و حق الناسی برگردنم نیست.بلکه فقط خواستم همزمان با طلب عفو و بخشش ازخدای بزرگ یادآور بشم که تنها رضایت خدا ملاک نبوده و نیست.!.اما بعد: 

دلنوشته امشب را که سال پیش اتفاقا سمانه خانوم گرامی ارسال کردند داستانی کوتاه از خانم عرفان نظر آهاری ست(ومطمئنم که همگی خوندند اما یادآوری و تکرارش را بد ندیدم) داستانی از زبان کلاغی که میپنداشت خدا اورا دوست نداشته و اصلا او را نمیبیند!با احترام این دلنوشته راتقدیم میکنم به تمامی دوستانی که این چندشب مضاعف بر تمامی ایام یار و یاورم بودند 

  

کلاغ لکـّه ای بود بر دامن آسمان و وصله ای ناجور بر لباس هستی.  

صدای ناهموار و ناموزونش،خراشی بود بر صورت احساس. 

با صدایش نه گـُلی می شکفت و نه لبخندی بر لبی می نشست. 

صدایش اعتراضی بود که در گوش زمین می پیچید. 

کلاغ خودش را دوست نداشت،بودنش را هم. کلاغ از کائنات گِله داشت.
کلاغ فکر می کرد در دایره قسمت،نازیبایی تنها سهم اوست. 

کلاغ غمگین بود و با خودش گفت: 

«کاش خداوند این لکـّـۀ زشت را از هستی می زدود.» 

پس بال هایش را بست و دیگر آواز نخواند.
خدا گفت:«عزیزمن! صدایت تَرَنـُّمی است که هرگوشی شنوای آن نیست.اما فرشته ها باصدای تو به وجد می آیند.سیاه کوچکم! بخوان فرشته ها منتظرند» 

ولی کلاغ هیچ نگفت.!.خدا گفت: 

«تو سیاهی.سیاه چونان مُـرَکـّب که زیبایی را از آن می نویسند.زیبایی ات را بنویس.اگرتونباشی آبی ِمن چیزی کم خواهد داشت.خودت را از آسمانم دریغ نکن»
و کلاغ باز خاموش بود.!.خدا گفت: 

«بخوان،برای من بخوان،این منم که دوستت دارم.سیاهی ات را و خواندنت را»

و کلاغ خواند. این بار عاشقانه ترین آوازش را. 

خدا گوش داد و لذّت بـُرد و جهان زیبا شد. 

   

یکی از گروه هایی که فردای قیامت شفاعت مومنین و بندگان خدا را نزد حضرتش مینمایند شهدا هستند.جهت قدردانی از زحماتی که کشیدند و جانی که در راه خدا هدیه کردند و آرامش امروز را نصیب ما ساختند، در این آدینه برای عموم شهدای اسلام و انقلاب و جنگ تحمیلی و امام شهدا فاتحه ای قرائت نماییم. 

 

تو که آهسته میخوانی قنوت گریه هایت را میان ربّنای سبز دستانت،دعایم کن

باز جمعه شد و دلبر نیومد 

 

السلام ای روزه دار بی قرین السلام ای دلبر صحرا نشین 

بسته ام من با دلم عهدی دگر تا ببینم چهره مهدی دگر 

یک شبی افطارمهمانم نما  تو خودت قاری قرآنم نما 

التماس دعا  تابعد یاعلی مدد

گام سوم تا خدا

 

کلام اول: عذر تقصیر بابت دیرآپ کردن(افطار دعوت بودم منزل بستگان) 

طی این شبها از رحمت و لطف خدا گفتیم و بازهم خواهیم گفت.!.بنادارم به مسایل و موارد مهمتر هم درشبهای آینده بپردازم.ازجمله اینکه چرا اسلام آخرین مذهب و رسولش ختمی مرتبت هست و آیا از روی تعصب است که مدعی هستیم قرآن کتاب کامل و برترین کتابهاست ویا به واقع هیچ شکی دراین امر نبوده و کلام الله مجید رجحان و برتری بر تمامی کتابهای آسمانی دارد؟!. 

اما امشب را بدندیدم برخلاف آنکه گفتیم خدا الرحم الراحمین است که هست! کمی هم از قهر و غضب خدا بگوییم..مثل هرشب بنده فقط فتح باب کلام کرده و منتظر اشارات و عبارات زیبای شما دوستان خداجو و دل آگاه هستم. 

درحقیقت ما در عالم سه نوع ظلم داریم!.ظلم به خود.ظلم به خدا و ظلم به دیگران!! 

ظلم به خود را خداپس از توبه و انابه خواهدبخشید(انشاالله) 

ظلم به ذات حضرت احدیت را هم چون از حیطه اختیارات خودِ حق تبارک و تعالی ست میبخشد چون:او نکرد خلق تا سودی کند.! 

اما ظلم به دیگران تنها موردی ست که خدای متعال حتی شفاعت اولیا و ابرار الله و شهدا را هم قبول نکرده و تا از مظلومی که ستمی به او روا داشتیم رضایت نگیریم در برزخ الهی مورد عتاب قرار میگیریم. 

حقّ الناس چیزی نیست که به آسانی ازش بگذرند. 

هشدار که هر ذره حساب است دراینجا   گیران حساب است و کتاب است دراینجا 

انشاالله که حقی از دیگران برگردنمان نبوده و یا اگر بوده تا وقت هست تسویه کنیم چرا که حتی به اندازه بال مگسی هم خدا از حق و حقوق دیگران نخواهدگذشت  

 

پ.ن:این عکسهای زیر حاصل تلاش خودمه هااا.کسی اتهام سرقت نزنه یه وقت 

 

برا اینکه خاطرجمع بشیدعکس ِ اولیه را ازکجا برداشتم!! اینجا کلیک کنید

 تو ای مهربانم

 

مرا یادکن آن دم که خدا را تلاوت میکنی 

 

شاید به صداقت قلب پاکت 

 

من نیز اجابت شوم 

 

التماس دعاتابعدیاعلی مدد