گام هشتم

 

این دل اگر کم است بگو سر بیاورم یا امر کن که یک دل دیگر بیاورم

خیلی خلاصه عرض کنم:دوست دارمت دیگر نشد عبارت بهتر بیاورم 

 

بازم ممنونم از حسن نظرو توجه دوستان به دلنوشته های رمضانی امسال اما واقعاً من شرمنده 

 

دوستانم! آخه هیچ وقت ادعایی نداشتم و هرگز فکرشم نمیکردم با این دلنوشته ها به جایی 

 

برسم که باید پاسخگوی سوالات برحق دوستان باشم و تاکیدچندباره هم میکنم که اصلاً صلاحیت 

 

ندارم برای پاسخ دادن و ترس از آن دارم که با پاسخی نسنجیده بیشتر باعث گمراه کردن افکار 

 

دوستان و خدای نکرده مسبّب به طعنه گرفتن کسانی شوم که اصولا اعتقادی به این مباحث و 

 

اعتقادات ندارند و همین عدم پاسخگویی روشن و شفاف و متقن را دلیلی بر ضعف دین در پاسخ 

 

به نسل جوان بدانند درحالیکه حتی چندی پیش که با عزیزی به مناظره پرداختیم! اول شرطی که 

 

براش گذاشتم این بودکه: درصورت کم اوردن من! نذاری به حساب دین! میتونی بری بگی یه 

مسلمون سست اعتقاد را شکست دادم اما مردونگی کن و نگو مسلمانی را ضربه فنی کردم!

 

پرستوخانوم عزیز.همونطور که دوشب قبل زیرکامنتتون نوشتم و الحمدلله خانوم معلم بهتر و 

 

ملموس تر بامثالهای زیباشون تکمیل کردند، از دید و نظر نه تنها ما بلکه بر اساس آیات و کلام 

 

الهی ، تمامی ادیان و مذاهب را بهشون میگن اسلام!.از لحاظ لغوی هم به اسلام گرویدن یک 

 

نفر یعنی که تسلیم ذات حضرت حق است!.تمامی ادیان برای اعتلای کلمه توحیدی بوجود اومدند 

 

تنها گناهی را که خداوند ازش نمیگذره شرک هست و ولاغیر!.دیگه اینکه یکی مسلمان است و 

 

دیگری زرتشت ویا مسیحی،چندان فرفی نمیکنه،فقط احسن و اکملش اینه که وقتی دین وکتابی

 

جدیدتر از قبل بر بشر نازل میشود از آنجا که بهتر و بیشتر به مسائل اعتقادی پرداخته و وارد 

 

جزییات  بیشتر شده، عقل حکم میکنه از آین دین اکمل پیروی کرد وگرنه تمامی ادیان به منزله 

 

شاخه ها و نهرهایی هستند که سرآخر به دریا وصل میگردند!.همونطور که هدف ازتمامی علوم 

 

تجربی و عقلی و نظری ، رسیدن به  کمال و حق است. یکی از طریق پزشکی و دیگری از علوم 

 

الهیات و یکی هم کاملا اُمّی ، از طریق تذهیب نفس مثل رجبعلی خیاط هاا به مراتب عالی 

 

انسانی میرسند و خواهند رسید..یادآور میشوم که این جملات برداشتهای شخصی حقیر است 

و حتمااگر نقص و یا اشکالی در آن دیدید به حساب کم دانشی حقیر بذارید.!

 

تمام دیشب و امروز با خوندن کامنتهاتون بی اختیار یاد اون مثنوی معروف مولانا افتادم که

 

به عنوان حسن ختام تقدیم میکنم.گرچه همه شنیدید اما فکر کنم این شبها دوباره خواندن و

 

تفکر بر تک تک ابیاتش ارزش داشته باشه که از رهگذر این شب نشینی های مجازی مون

 

لااقل به بطلان نگذرونیم این عمر گرانمایه و زود گذر را.

دید موسی یک شبانی را به راه کو همی گفت ای خدا وای اله 

توکجایی تا شوم من چاکرت چارقت دوزم کنم شانه سرت 

دستک بوسم بمالم پایکت وقت خواب آید بروبم جایکت 

ای فدای توهمه بزهای من ای به یادت هی هی وهی های من 

زین نمط بیهوده می گفت آن شبان گفت موسی با که هستت ای فلان

گفت با آن کس که ما را آفریداین زمین و چرخ از او آمد پدید

گفت موسی،  های خیره سرشدیخود مسلمان ناشده کافر شدی

این چه ژاژاست وچه کفراست وفُشار پنبه ای اندر دهان خود فشار

گرنبندی زین سخن تو حلق را  آتشی آید بسوزد خلق را

گفت ای موسی دهانم دوختی  وز پشیمانی تو جانم سوختی 

جامه را بدرید و آهی کرد تفت  پافتاد اندر بیابان و برفت 

وحی آمد سوی موسی از خدا  بنده ی ما را ز ما کردی جدا

تو برای وصل کردن آمدی  نی برای فصل کردن آمدی

درحق او مدح و درحق تو ذم  در حق او شهد و درحق تو سم

ما بری از پاک و ناپاکی همه  از گران جانی و چالاکی همه 

من نکردم خلق تا سودی کنمبلکه تا بربندگان جودی کنم

ما برون را ننگریم و قال را مادرون را بنگریم و حال را

چون که موسی این خطاب از حق شنیددر بیابان در پی چوپان دوید

عاقبت دریافت او را و بدیدگفت مژده ده که دستوری رسید

هیچ آدابی و ترتیبی مجویهر چه می خواهد دل تنگت بگوی 

 

 

   

آمـــد رمـضـــان و مقـدمـش بــوســیدم 

در رهگــذرش طبــق طبــق گـل چیــدم
من با چه زبان شکر بگویم که به چشم
یـک بـــار دگــــر مــــاه خــــدا را دیـــدم 
 

 طاعات و عباداتتون قبول 

 

التماس دعاتابعدیاعلی مدد  

پ.ن: با عرض شرمندگی:شارژ نکردم هنوز و امشب این آپ را با هزارمصیبت بوسیله التماس 

به پسرم و استفاده از لب تابش ارسال کردم.ببخشید اگه مرتب نیست.فردا جبران میکنم.

هفتمین گام تا خدا

 

الحمدلله که پست دیشب آنچنان مورد اقبال و توجه قرار گرفت که تموم حرفهایی که نگه داشته بودم برای شبهای بعد را دوستان تو کامنتهاشون گفتند و نذاشتند دوزار هم گیر ما بیاد!

اصلا غروب تا کامنت خانوم معلم را دیدم گفتم:اوخ اوخ!! صاحابش اومد!. 

فقط جهت یادآوری علاوه برآیاتی که فرمودید عرض کنم که: آیه 2 از سوره نور نسخ آیه 15 از سوره نساء میباشد و همینطورکه باران عزیز و خانوم معلم هم فرمودند آیه 13 ازسوره مجادله نسخ آیه قبلی همین سوره هست که مشهور به آیه نجواست.

بنا به یادداشتهای بنده که البته جای شکر داره هیچکدوم بهش اشاره نکردند و اقلا جای اندک عرض اندام برا منم گذاشتند! 

  به فرموده مولا علی( ع) آیه 56 ازسوره ذاریات بوسیله آیه 119 از سوره هودنسخ شده است.و یادآورشوم که بنا به فرمایش باران عزیز ترتیب آیات نوشته شده در قرآن دلیل بر تاخر و تقدم نزول آیات نمیباشد!.خداوند در آیه ۵۶ سوره ذاریات میفرماید: 

و جن و انس راجز برای انکه مرا بپرستند نیافریدم 

اما در آیه ۱۱۹سوره هود میفرماید:   

 

الاّ مَن رَّحِمَ رَبُّک و لِذلکَ خَلَقَهُم وَ تَمَّت کَلِمَهُ رَبِّکَ لَاَملَاَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الجِنّهِ وَالنّاس 

مگر کسانیکه خداوند بر آنان رحمت آورد و برای همین آنان را آفریده است  

وعده پروردگارت چنین سرانجام گرفته است که جهنم را از جن و انس آکنده خواهم ساخت

در آخردر مورد نسخ این نکته لازم است که ذکر گردد: نسخ فقط در احکام که معروض امر به معروف و نهی ازمنکر است و همه از آیات محکمه الهی ست رخ میدهد و مثلا در آیاتی که جنبه روایی و قصص قرآنی را تشکیل میدهد موردی از نسخ را نمیبینیم..به هرحال بخاطرحضور ملموس دوستان در این مبحث بازم  بی نهایت سپاسگزارم.  

 

   

آرامش چیست؟
نگاه به گذشته و شکر خدا.
نگاه به آینده و اعتماد به خدا.
نگاه به اطراف و جستجوی خدا.
نگاه به درون و دیدن خدا .
” لحظه هایتان سرشار از بوی خدا” 

 طاعات و عباداتتون قبول 

 التماس دعا تا بعد یاعلی مدد

 

آخرنوشت: غروب برام از شرکت پشتیبانی ای دی اس ال ! مسیج اومد که شارژت رو به اتمامه! همش خداخدا میکردم که به آپ امشب اقلا برسهحتی زنگ زدم بهشون و گفت: امشب را داریپس خطاب به اونا که میان میگن: من آپم گلمممممانشاالله فردا شارژ میکنم و خدمت میرسم خداکنه تا ارسال را بزنم شارژ داشته باشم.درضمن: دعاها را خودم نمیتونم ببینم! اگه اشکالی داشت حتما خبرم کنید.ممنون.قاصدکشم خب بگید چه شکلیه؟!! 

سکوت عزیز: شماکه از قشر فرهنگیان این مملکتید اینو بگید پس منه بی سوات! چی باید بگم؟!!.باورکنید خیلی سعی کردم کلمات قلمبه سلمبه بکارنبرم