بعدنوشت:چند روز دیگه که گفتم! الانه!!.اومدم و چندتا عکس گذاشتم.عکسهای سفارشی و درخواستی!
|
سلام بر همگی
سال نو و بهار برشما مبارک
دیدید یه وقتایی یکی از خونه ش میزنه بیرون و چون دیر کرده دیگه همش دلشوره داره که
الان برم خونه چی میشه و چطور ازم استقبال میکنن؟؟!!.نکنه مادره تو همون پاشنهء در تا
دیدت! برگرده بگه: تا حالا کدوم گوری بودی؟!!الانم برو همون قبرستونی که بودی
درست من الان همین حال را دارم.از بس دیر کردم خب!!!!
امابعد:
از اونجایی که الان دوساعته نشستم و سی چهل تا پسورد زدم تا بالاخره وبلاگم باز
شده!!(خانوم معلم یادش هست که رمز و پسورد آدینه ها را چقدر سرراست بهش
دادم) الانم هرچی کد تو ذهنم داشتم زدم تا موفق شدم
اما چون صبح زودباید
برم جایی!!(بهشت زهرا*س*) پس بناچار باید بگیرم بخوابم!امااین قول رامیدم که
بشرط بقا و حیات!!فرداعصر میام و آپ میذارمفقط یه چیزی!!!.
از دوستان عزیز تقاضای عاجزانه دارم که رنجیده خاطرنشن اگر سرنزدم البته به
همگی سرخواهم زد اما سر فرصتآخه نیست یه مدت نبودم؟!!! ازطرفی هم
مثل بعضیا!نیستم که یه کامنت را بردارم ازشمال تاجنوب ایران به همه وبلاگها بدم
برا همین گفتم بیام حرفهامو خطاب به همگی تو این پست مقدماتی! بنویسم
وسط نوشت: اصلا هم مخاطبم اون گروه از دوستانی نیستند که جملگی یک حرف
هماهنگ شده! را به قاصدی! دادند و گفتند برو به قاصدک بگو خیلی بی معرفتی!!
اولا که سلام رسون سلامت! اومد اینا را بهم گفت
بعدشم! خب سه ماهه آپ
کردم هنوز 100تا کامنت هم رکورد نزده پست اخیرممنو باش که فکر میکردم الان
لابد! چهل پنجاه تا کامنت خصوصی دارمحتما میگید: باز از راه نرسیده شروع کرد
به غرغرکردن پَ نه پَ !!! میام ازتون تشکر هم میکنم که ضرب المثل ِ:
پهلوون زنده را عشق است! را به نحو احسنت برام معنا و ترجمه کردید
به هرحالللللل..اینم از آپ بهاریه ما تا تابستون هم خدا بزرگه
آخرنوشت: خانوم معلم عزیز.واقعا حق باشماست!.بزرگ شدن ِ یهویی خیلی
دردسر دارهاصلا دوست نداشتم این بزرگ بودن وشدن را
(خیلی گشتم تا یه خصوصی برملا کنم اما فقط همین دوخط را شماداده بودید ولاغیر!)
اصلا هم منظورم به همشهری مون نیست که همش میگفت دلتنگتیم اما دریغ ازیک کامنت
شاد و سلامت و برقرار باشید.تابعد یاعلی مدد