روزنوشتهای روزه داری۱۹

  السّلام ای روزه داران السّلامعاشقان مخلص ماه صیام

دوستان.طی شبهای گذشته و درحد وسع و توان خود کوشیدم که بگم خدا آنچنان بزرگ و رحمان و رحیمه که درباور ما نمیگنجد..خلاصه تمام حرفهای این چندشب این میشه.مثال میزنم و درمثال مناقشه نیست.(البته ازبزرگان عذرمیخوام.این نظر شخصی منه و ممنون میشم اگراشتباه بودحتما گوشزد کنید) 

حتما هنگام نماز ،کعبه را مشاهده کردید.!.تمام حجاج و نمازگزاران گرداگردحرم به اقامه نماز مشغولند.فرض کنیم که کعبه را ازمیان این جماعت برداشتیم!.حالا چی میبینیم؟؟.جماعتی که به یکدیگر اقتدا میکنند.جنوبیان به شمالیان و غربیان به شرقیان.درحقیقت به قلب و نهاد و فطرت همدیگر اقتدا میکنیم.آری..خدا را در بیرون نباید جست.خدا در درون ماست.پس با خدای درونت هرطور که راحتی امشب به راز و نیاز مشغول باش.درسته که سخن ازموسی و شبان راندم اما هرگز کسی پیدا نمیشه که خدای کریم و بخشنده اش را با زبان و بیانی ناخوشایند یادکند.منظورم از سخنان دیشب همین بود..با هرادعیه و زبان و راز و نیازی که راحتی ، خدای خود را بخوان و مطمئن باش بارها لبیک گفته و منتظر یک یا ربّ توست.. 

  

تشنه ام این رمضان،تشنه تر ازهر رمضانی

شب قدر آمده تا قدر دل خویش بدانی 

لَیلة القـَدرِ عزیزی ست بیا دل بتکانیم 

سهم ما چیست از این روز همین خانه تکانیخدایا:امشب به علی مرتضی بخش مرا..قاصدک

دیشب وقت اذان یه چیزی قریب به این مضمون ازشبکه سراسری پخش شد که خوشم اومد..ما آدمها اطرافیانمون را اونقدردوست داریم که بهشون حسودی هم میکنیم.!.حسودی ِ زیاد،میشه ابن مُلجم و دوستی ِزیاد، میشه اویس قرنی. 

خدایا ریشه حسادت را درما بخشکان تا دوست بداریم دوستدارانت را

خدایا:امشب به علی مرتضی بخش مرا..قاصدک

یارب زکرم حال دعا بخش مراوز حال دعا جرم و خطا بخش مرا

تا امشب اگر مرا نیامرزیدی امشب به علی مرتضی بخش مرا

 

ای خدای مهربان یار ِ علی ازگناه ما گذر جان علی 

به صفای دل آن شب زنده دارجمله عیب و زشت ما پوشیده دار 

 

سخنی با تو،یارِشبانگاهی

دوست ِمهربانم،درتمام لحظه لحظه های راز و نیازت با خالق اکبر، آمرزش جمیع اموات، نیاز ِنیازمندان و گرفتاران، قرض ِقرضداران،آزادی زندانیان بی گناه،گشایش کار وسهولتِ ازدواج جوانان،نابودی اعتیاد وبهبودی فرزندان گرفتاراین بلای خانمان سوز،شفای عاجل جمیع بیماران،غفران و رحمت وبرکت الهی برای تمامی آحاد جامعه،سلامتی روزافزون والدین درقید حیات و بارش باران پرمهرالهی بر سرزمین عزیزمان،نابودی دشمنان این مرز و بوم،رفع غم وغصه از دل و سینۀ ملتمسین دعا واشرفِ دعاها فرج مولا صاحب الزمان را فراموش نکنیم.حقیرهم چشمانم به دستهای پرمهرتان جهت آرزوی دعای خیر است:قاصدک  

خدایا:امشب به علی مرتضی بخش مرا..قاصدک 

ای دوست 

مرا بسپار دریادت به وقت بارش باران 

 نگاهت گر به آن بالاست 

و در رقص دعا قلبت مثال بید میلرزد 

دعایم کن که من محتاج ِ محتاجم

 التماس دعا تا بعد یاعلی مدد

نظرات 23 + ارسال نظر
شاپرک دوشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 12:25 ق.ظ

دعای روز نوزدهم ماه مبارک رمضان در قالب شعر


ای خدا بسیار کن حظ مرا
اندر این شهر شریف دل فرا

بهره بی حد و افزون از عدد
لطف بی اندازه بر من کن عطا

نیستم قانع الهی بر قلیل
اندر این مورد ز فضل کبریا

راه تحصیل فیوضات ای کریم
اندر این مه بهر من آسان نما

تا بیابم جمله خیرات را
بی تکلف از طریق اقتضا

هم مکن محرومم از فیض عمیم
و از قبول آنچه آرم من به جا

کارهای خوب و هم طاعات من
گر قبول افتد خوشم در آن سرا

چون که تقوا هست میزان قبول
کن نصیبم حال زهد و اتقا

ای که هستی هادی حق مبین
ره نمایم باش در راه هدا


-امروز نوزدهم رمضان است. تنها خدا مى‏داند بر ما چه گذشته و قدرمان چه بوده. اى هدایت‏کننده مهربان به سوى حقیقت آشکار، راهنمایمان باش!

دعا در حق یکدیگر را فراموش نکنیم...

قاصدک دوشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 12:27 ق.ظ

سلام برهمگی
هیئت همین الان تموم شد .اگر قابل باشم درحق همه دعاگو بودم
باعرض شرمندگی.هنوز تتمه کارها مونده و مهمونهای خصوصی نرفتن.به محض رفتنشون خدمت میرسم.
التماس دعا..تابعد..یاعلی مدد

سلیمون دوشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 12:39 ق.ظ

سام علیک سالار
شب و روزت خوش مشتی
ما هم یه امین یا رب العالمین می گیم به مناجاتت
به کرم و بزرگیش قسمش میدم که هر آنچه نیاز داری و محتاج آنی که دعای خیر بیشترینش هست به تو بزرگ مرد ببخشاید
سالار خیلی مخلصیم انشالله که این شب ها از گناهامون بخشیده بشیم
التماس دعا مرشد
زت زیاد

مهتاب دوشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 12:46 ق.ظ

سلام قاصدک شب زنده دار

خوش به سعادت تان و خوش به حال و احوالی که در این مجلس پر فیض به آن رسیدید.

ممنون که جمیع دوستان را دعا کردید.
دعایم کن که من محتاجِ ِ محتاجم

شاپرک دوشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 01:05 ق.ظ

سلام و عرض قبولی طاعات در این شب پر قدر و قیمت...

شب قدر فرصتی ست برای محاسبه و به خود پرداختن و خود سازی و در نهایت به خدا رسیدن ...

به قول فرموده شما هر کسی با زبان دل خودش باید به رازو نیاز با پروردگارو خالق مهربان بپردازه به نظر من خدا هم اینطور بیشتر دوست داره...

ممنون از یاد آوری برای دعاهای زیبا وکامل وجامعی که ذکر کردید

از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) سوال شد که پروردگارت در شب معراج با چه لغتی با تو صحبت کرد و تو را مورد خطاب قرار داد؟

پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله) پاسخ داد: " خاطَبنی بِلُغَه عَلّی بِن اَبی طالِب (پروردگارمرا با لغت علی بن ابی طالب خطاب کرد) " آنگاه خداوند به من الهام کرد که به خداوند گفتم: ای پروردگار من، تو مرا خطاب می کنی یا علی؟ خداوند فرمود: ای احمد، من مانند اشیاء نیستم و با مردم مقایسه نمی شوم و با هیچ چیزی توصیف نمی شوم، تو را از نور خود آفریدم و علی را از نور تو آفریدم.

من بر نهانخانه قلبت توجه کردم، محبوب تر از علی بن ابی طالب در قلبت نیافتم به همین جهت تو را با زبان علی مورد خطاب قرار دادم تا قلبت اطمینان و آرامش یابد.

خدایا، توفیق طاعت و عبادتمان بده، که در این شب ها، برای تو باشیم؛ قلبمان را به جلوه دعا، روشنی بخش و ایمانمان را به برکت این شب های سراسر نور و رحمت بیفزای.

ای آنکه به ملک خویش پاینده توئی

در ظلمت شب صبح نماینده توئــی

کار من بیچاره قــــوی بسته شده

بگشای خدایا که گشاینده توئـــی

التماس دعا

پرستو دوشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 01:39 ق.ظ http://sekanjabin1.blogfa.com/

سلام قاصدک عزیز
التماس دعا

ممنون.باورکنید دعاگو بودم..چون همیشه بهمون یاد دادند دعایی زودتر اجابت میشه که درحق دیگری باشه.
پس التماس دعای فراوان..البته پست امشب سعی کردم تمام ملتماسان را یادآور بشم و دوستان حتما فراموششون نشه چرا که چشم امید زیادی به دعاهای شب زنده داران امشبه...یاعلی مدد

پرستو دوشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 01:47 ق.ظ http://sekanjabin1.blogfa.com/

شب بـرافــراشت سیـه چـادر خشـم
بــــر ســر گیتــی آلــوده بــه ننـگ

دســت انــگشــتــر شــــــام سیــاه
کرد آفــــــاق، سیـــه گونــه بـرنگ

دیــــو پـتیـــــاره ی آبستـــن شــب
روی بنهــــــاد بـــزایشــگه شــــوم

تـــــا بــــزایــــد بسحـــــرگاه دژم
کودکی شــوم و سیـه فـال، چـو بوم

انــــدر آنحــال که عفـــریت بــلا
شبـــح فـــاجعــــه بـنمــود بـــدهــر

دیــو خـوئـی زسـر جهـل و عنـاد
تیــــغ بیــــداد، بیــالـــود بـــزهـــر

گرد وحشـت بسـر و پیـکر شهـر بنشسته است و جهان غرق سکوت

کوه و دشـت و در و دیوار، دژم
مضطـرب حـال، سـراسـر مـلکوت

اهـرمـن سـیرت ناپاک چـو دید
تیـــغ را در خــــور آن کار تبــــاه

در پـس دامـن آلـــوده خــویـش
تیـــغ بنهفـت و روان گشت بـــراه

اختران خیره و لرزنده بخویش
که چه خواهد شدن امشب دم صبح

آه از کینـه ی ایـن تـافتـه دیــــو
وای از فــاجعـــــة مـــاتـــــم صبح

آگـــــه از کیــــنه سگالیدن دیو
در فلک جمــــله ملایک بخروش

آســمانها هــمه ماتمـــگه غـــم کهکشانها بــــــجزع رفته ز هوش

وای از این تیره شب ماتم زای
شب زاینده یــک ســـــوگ بزرگ

سـوگ دردآور تقـــــوا و شرف
سوگ غـــم پـــرور سردار سترگ

بـــــــاری آن اهرمن تــــافرجام
شد نهـــــــــــان در حرم ذکر خدا

محو اندیشه ی شیطانــی خویش
تــا کشد« شیر خدا» را بــــــدغا

شــد نهـــان در پس دیـوار حرم
آن بـــــرانگیخته از جــادوی زن

آن تبه کـــــــار از او یافته جان
آن سیه نــــامـــی از او ساخته تن

چون خرامید بمحراب و نشست
شهره ســـــــــالار مکـارم به نماز

نــــاگــهان تیغ بکین خاسته دیو
فـــرق بشکافت از آن مخـزن راز

فــــرق بشــکافت ز سردار دلیر
تیغ آن خــــــونی نـــاپاک سرشت

فـــــــــــرق سر دفتر یاران خدا
علی آن ســــرور خــــاصان بهشت

مـــــــرگ سر حلقة ارباب کرم
مرگ یک تن نه که یک عــالم بود

مـــــــــاتمش، ماتم یک عالم نه
هــــمه افلاک پــــــر از مـــاتم بود

تا ابد شعله ی این سوگ بزرگ
می گـــــــذارد دل هر عارف پاک

ابــــر اندوه فـــــــــرو می بارد
اشک افلاک بـر این توده ی خاک

سمانه دوشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 01:53 ق.ظ

سلام..

یک لحظه دلم خواست! صدایت بکنم

گردش به حریم با صفایت بکنم

آشوب دلم به من چنین فرمان داد

درسجده بیفتم و دعایت بکنم.

التماس دعا..خیلی خیلی هااااااا

برای پست تون بعدا تونستم میام.
الان فقط اومدم بگم منو یادتون نره هاااا

پرستو دوشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 01:55 ق.ظ http://sekanjabin1.blogfa.com/

امشب که نه، این ماه رمضون امسال برام خیلی جالبه .
سال های قبل یادم می رفت اسامی کسانی که بهم سفارش داده بودن، ولی امسال، اسم همه میاد تو ذهنم و برلبم جاری میشه . جالبه که اسامی دوستان اینترنتی من، زودتر از دوستان و همکاران و فامیل تو ذهنمه!
شاید به خاطر خیلی چیزا این اتفاق افتاده، یکیش تغییریه که خواست خدا بوده و در من به واسطه ی یک دوست عزیز رخ داده، و دیگریش سادگی و پاکی و بی آلایشی رفاقت شما دوستان گرامیه .
خدا رو به خاطر داشتن دوستان خوبی مثل شما که تاثیرات خیلی مثبتی روی اخلاق و روحیه و زندگی من داشتین، شکر می کنم .
کاشکی من هم تغییری هرچند کوچک و ناچیز، یا حتی نکته ای هر چند میکروسکوپی تونسته باشم از خودم به یادگار بزارم که همیشه یادم کنید .

قاصدک عزیز، امروز کلی به حضور هیئت تو خونه تون غبطه خوردم و همش دعا کردم که یه روزی من هم بتونم تو خونه ی خودم، این کار رو انجام بدم .

شاد باشید و سلامت .

خب مهم اینه که از رهگذر این آشنایی ها دلی را نرنجونیم.پس مجازی و حقیقی زیاد فرقی نداره.همونطورکه منم امشب باورکنید لابلای اسامی ملتمسین از مجازی ها بیشتر نام بردم تا حقیقیها.چون اصلا راستش الان موندم کدومشون بیشتر حقیقی اند..پس فقط میگم که به داشتن دوستانی چون شما افتخار میکنم.مهم نیست مجازیه یا حقیقی.
انشاالله که مراسمی تو خونه تون برگزار خواهدشد درآینده..احیای دوم؛خونه باجناقمه.حتما بیادتون هستم.البته اگر قابل باشم و دعام مورد اجابت قرار بگیرد.
شب تون خوش..یاعلی مدد

پرستو دوشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 02:37 ق.ظ http://sekanjabin1.blogfa.com/

هیچ ترتیبی و آدابی مجوی
هر چه می خواهد دل تنگت بگوی

این بیت شعر حتماً تو داستان موسی و شبان یادتونه .
من همیشه اینو با خودم زمزمه می کنم و نتایج جالبی هم می گیرم!!!!!

مهم ترینش همونیه که شما هم فرمودین .
هر کدوم ازما خدای مهربون خاصی داریم که فقط مال خودمونه و می تونیم باهاش راحت و صمیمی صحبت کنیم .

به قول یه خانم واعظ، خدا مثل پدری مهربون می مونه که هر بار خطایی ازمون سر میزنه، می ریم ازش معذرت خواهی کنیم، یه وقت گناهمون کوچیکه و زود بخشیده میشه و یه وقت هی باید گریه و زاری کنیم که ببخشدمون . و اون قدر مهربونه که ما رو می بخشه .

همون طوری که سعدی علیه رحمه گفته :
کرم بین و لطف خداوندگار
گنه بنده کرده و او شرمسار
بنده گناه می کنه و خدا از تضرعش خجالت می کشه و می بخشدش! این از مهربونیه اون خداییه که از رگ گردن بهمون نزدیک تره .

تو این شبا، چون اساتیدی مثل شما و مریم نازنین، صحبت می کردین، فقط گوش دادم و یاد گرفتم .
این حرفام موند، امشب داشتم به حرفای آقای طباطبایی گوش می دادم که این نکته رو گفت ،دیدم بد نیست که اینا رو هم یادآوری کنم و دوباره زیرشون خط قرمز بکشم که یعنی : خیلی مهم!

بنده همان به که ز تقصیر خویش
عذر به درگاه خدای آورد
ورنه سزاوار خداوندیش
کس نتواند که به جای آورد

ببخشید که نتونستم مثل شما و خانم معلم گرامی بنویسم، در حد یه دبیر فیزیک نوشتم که زبان قاصر از بیانی از الطاف خداوندی داره .

پرستوی عزیز.ممنون از دقت نظرتون و همچنین نکات زیبایی که اشاره کردید
اما واقعا و جدی ازتون میخوام لطف کنید و به من ناچیز با این دانش اندک لقب استاد ندید که این جفایی ست درحق اساتید.
من همیشه درحال یادگرفتن هستم و خوشحال که دوستان لایقم دانسته و اینجا را چون مکتب خانه ای برایم درست کردند و هرکسی چیزی یادم میده به رایگان..همیشه گفتم که درحال درس پس دادنم.
ممنون از نظر لطف و مرحمتتون..یاعلی مدد

سکوت دوشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 03:04 ق.ظ

شب عفو است ومحتاج دعایم
زعمق دل دعایی کن برایم
اگر امشب به معشوقت رسیدی
خدارا درمیان اشک دیدی
کمی هم نزد او یادی زما کن
کمی هم جای مااورا صدا کن
بگو یارب فلانی روسیاهست
دو دستش خالی وغرق گناه است /
بگو یارب تویی دریای جوشان
دراین شب رحمتت بر وی بنوشان .

سلام
باارزوی قبولی طاعات وعبادات

امشب رحمت حق جاریست
پس برای یکدیگر دعاکنیم .

بعداز مدتها چشمه ی چشمانم جاری شد ... امشب از تمام سحرها ی این ماه .به اندازه ی تمام لحظات این ماه تا به اینجا .یه جورایی حال کردم . باورم نمیشد چنین بشه .
ولی امشب متفاوت بود
وباتمام وجودم از خدا سیاسگزارم وشکرش را بجا میارم که امشب بودم وتونستم بگم الهی العفو
...

التماس دعا
شادباشین وعاشق حق
وخدای همیشه بهارنگهدارتون

جالبه که تا اومدم وبلاگتون دیدم شما زودتر رسیدید خدمتمون
ممنونننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننن.
خدا کنه که همیشه باشیم برای الهی العفو گفتن
البته خدا کنه لااقل کاری کنیم که کمتر بگیم العفو العفو
اما خب نمیشه دیگه..خدا خودش میدونه هرچندهم گناه کنیم بازم دوستش داریم و امیوار به بخشش و رأفتش
التمماس دعای خیر..تابعد..یاعلی مدد

سکوت دوشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 03:16 ق.ظ

سلام دوباره
ممنون از لطفتون

دیدین هر موقع اون یکی قاصدک میان وبلاگم شماهم میاین؟؟
جالبناکه ها

شادباشین وعاشق حق
وخدای همیشه بهار نگهدارتون

حقیقتش خودمم تعجب کردم
اولش گفتم نکنه روحم پرواز کرده تا پله پله تا خدا ؟!!
خب میدونم دیرخدمت رسیدم.عذر تقصیر.
ممنون از گذشت کردنتون..التماس دعا یاعلی مدد

مریم دوشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 03:27 ق.ظ

سلام
التماس دعا
من هم اگه قابل باشم برای تک تک تون دعا کردم .... برای همه ی دوستان نتی ....سعی کردم کسی رو از قلم نیندازم
ممنون قاصدک عزیز که به یاد ما بودی می تونستم مجسم کنم که تو خونه تون چه خبره ...
خیلی حرفا دارم ولی نمی دونم چرا دوست دارم امشب چیزی ننویسم اینجوری بهتره
شاید فردا که حالم مثل همیشه بود بیام و بنویسم
... می تونید فکرشو بکنید که امشب ملائکه و روح همه بر زمین نازل شدند ؟!
... عجب شبیه امشب !

عباسی دوشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 04:47 ق.ظ http://www.ardebilnews.blogfa.com/

با سلام


بگذار تا بمیرم در این شب الهی
ورنه دوباره آرم رو روی روسیاهی

چون رو کنم به توبه، سازم نوا و ندبه
چندان که باز گردم گیرم ره تباهی

چون رو کنم به احیاء، دل زنده گردم اما
دل مرده می‏شوم باز با غمزه گناهی

گرچه به ماه غفران بسته است دست شیطان
بدتر بود ز ابلیس این نفس گاه گاهی

ای کاش تا توانم بر عهد خود بمانم
شرمنده ‏ام ز مهدی وز درگهت الهی

تا در کفت اسیرم قرآن به سر بگیرم
چون بگذرم ز قرآن اُفتم به کوره راهی

من بندگی نکردم با خویش خدعه کردم
ترسم که عاقبت هم اُفتم به قعر چاهی

با اینکه بد سرشتم با توست سرنوشتم
دانم که در به رویم وا می‏کنی به آهی

ای نازنین نگارا تغییر ده قضا را
گر تو نمی ‏پسندی تقدیر کن نگاهی

دل را تو می ‏کشانی بر عرش می ‏کشانی
بال ملک کنی پهن از مهر روسیاهی

دل را بخر چنان حُر تا آیم از میان بُر
بی عجب و بی تکبّر از راه خیمه گاهی

امشب به عشق حیدر ما را ببخش یکسر
جان حسین و زینب بر ما بده پناهی

آخر به بیت زینب بیمار دارم امشب
از ما مگیر او را جان حسن الهی

در این شب جدایی در کوی آشنایی
هستم چنان گدایی در کوی پادشاهی

مهتاب دوشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 07:30 ق.ظ http://parande-man.blogsky.com/

سلام و صبحتان بخیر

با شب قدر عاشقی به روزم

منتظر حضور سبز و ارزشمندتان

مایلم نظرتان را نسبت به دلنوشته ام بدانم

التماس دعا

صبح شما هم بخیر.خدمت رسیدم.البته با صبح شب قدر درست تره
محتاجیم به دعا..یاعلی مدد

سمانه دوشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 10:02 ق.ظ

سلام مجدد
صبح شب قدرتون بخیر...
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
اما راستش من وسطاش خوابم برد..
خودمم نفهمیدم.. هیشکیم خب نبود دیگه بیدارم کنه تا سحر که همه برگشتن..
اما یه چیزی خیلی جالب بود براممممممممممممممم

اونم اینکه خب من همیشه از تنهایی اونم شب می ترسم.. ولی دیشب اصلا نترسیدم..

وای الان دوباره حیفم اومد.. این همه منتظر شب قدر بودم.. دیدم خانوم معلمم نوشته که ملائکه میان رو زمین..خب حیف شد نصفش از دستم رفت..

ولییییییییییییی خدا هم خودش میدونه دیگه تنها بودم هیشکی بیدارم نکرده عذرم موجهههه

و بعدشم تا وقتی دوستای خوبی مثل شما دارم غمم چیه دیگه..
عمو قاصدک عزیز ممنون که دعامون کردید.. منم دعا کردما.. خب نصفه هاشم شد دیگه. اصلا همون سر شب دعامو کردم .. خیالم راحت شد..
منم مثل پرستوجون... میگم وای خوش به حالتون که هیئتتون خونه شما بوده... خیلی تو فیق میخاد.. التماس دعاااااااااااااا
چیه خب برا شبا بعد میگم.. اصلا من همیشه التماس دعا دارم..

غروب شب قدر دیشبتون بخیر
خب من همین شعر را داشتم برا اپ امشبم مینوشتم که
آهان..الان فهمیدم.برا شما مبارک خوابی بود و فرخنده شبی
آره خب..ملایک تا صبح درحال ترددند..سلام هی مطلع الفجر..
فردا شب بیدار باش میبینی شون.
هاشم کی بوده که نصفه شده؟؟(میدونم الان جوابتو.همون.مزه و اینا)
ولی جدی.سمانه خانوم.مطمئن باش مابیداریم و دعا گو.برو راحت بخواب.البته قبل ازخواب دعای جوشن کبیر و هفت شبانه روز نماز بخون.دیگه سحر میشه و خوابت نمیبره

سمانه دوشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 10:24 ق.ظ

در مورد توضیحاتتونم عمو.. هم ساده هم واضح هم خوشگل توضیح دادید...خوشمان آمد..
حرف حسابم جواب نداره دیگه..
منم کاملا موافقم...

اون قسمت دومشم همون که راجع به بعضی آدما گفتید خب میگن اعتراف به گناه خوب نیست

ولی ایششششش ایششش.. خیلی چیز بدیه..اونیم که حسادت میکنه خودش بیشتر از همه تو عذاب

خدایا ریشه حسادت را درما بخشکان تا دوست بداریم دوستدارانت را.. آمینننننننننننننننننننننننننننننننن

همش از خدا میخایم.. خب خدا خودش گفته بخاین دیگه.. مگه نه...
ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ.

آره پس خدایا

آمرزش جمیع اموات، نیاز ِنیازمندان و گرفتاران، قرض ِقرضداران،آزادی زندانیان بی گناه،گشایش کار وسهولتِ ازدواج جوانان،نابودی اعتیاد وبهبودی فرزندان گرفتاراین بلای خانمان سوز،شفای عاجل جمیع بیماران،غفران و رحمت وبرکت الهی برای تمامی آحاد جامعه،سلامتی روزافزون والدین درقید حیات و بارش باران پرمهرالهی بر سرزمین عزیزمان،نابودی دشمنان این مرز و بوم،رفع غم وغصه از دل و سینۀ ملتمسین دعا و سلامتی و شادی و رفع گرفتاری های عمو قاصدک عزیز
و مهمتر از همه فرج مولا صاحب الزمان


اینا رو ازت میخایمممممممممممممم...



خانوم معلم.بفرما..سمانه خانومم تایید سخنان چاله میدونی را
این که تحصیلکرده ست دیگه
ممنون سمانه خانوم..اما من متوجه نشدم:ایشششش ایشششش خیلی چیز بدیه یا حسادت؟؟!!.واضح نگفتی آخه.دوپهلو نوشتی..ایششش
آمین..
راستی.بد نگذره..توروخدا راحت باش..خب من دزدگیر را برداشتم دیگه کامنت هم نمینویسی و نوشته های خودمو کپی میکنی وبالاش مینویسی سمانه..ایششش؟؟؟!!!
انشاالله احیای دوم و سوم حتما دعاگوییم.البته بشرط بقا
آخه چندین نفر رفتن غزل قاصدک و برام فاتحه خوندند و فکرکردن اون عکس خودمه

آقای میم دوشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 12:51 ب.ظ http://www.sangesaboore89.blogfa.com

سلام دوست گرامی
ممنون از مطلب زیبا و نکات قابل توجهی که در آن بود .
در ابتدای فرمایشات بیت های ذیل در نظرم آمد که قبلا شنیده بودم :
------------------------------------
کعبه از سنگ سیاه است که ره گم نکنی
حاجی ، احرام به جای دگری بند ... ببین یار کجاست

------------------------------------
طواف کعبه دل کن که کعبه از سنگ است
که این خلیل بنا نهاد و آن خدای خلیل

--------------------------------------

اما با نظر شما موافقم . خدای را به هر زبان که بخوانی اجابت می کند تو را .

نکته دیگر در خصوص حسادت نهی از منکری فرمودید ... تذکر بسیار بجا و منطقی است . خیل وقت انسانها به خاطر علاقه بیش از حد دچار حسادت می شوند ... خیلی وقت ها به خاطر زنده نگه داشتن حس خودخواهیمان در خود دچار حسادت می شویم ...
من بر این باورم که دوستان کسی که او را دوست می نمامیم ، دوستان ما هستند و ایجاد ارتباط مودت بین آنان نباید موجب دل آزرگی شود .
شاید مهم تر آن باشد که دوستی که انتخاب می کنیم کسی باشد که دارای دوستان سالم و دوستی های سلامت باشد .
اینگونه فضائی برای خودخواهی هم باقی نخواهد ماند .
چه خوب است اگر بتوانیم منشاء خیر برای دوستان خود باشیم و محبت را بی دریغ خرج کنیم ... الحق و الانصاف خدای رحمان و رحیم هر که را که از کیسه عطوفت و مهربانی خود زیاد خرج کند را بیشتر دوست می دارد ...
در این خصوص واقعا بر خود می بالم که در جمعی قرار گرفتم که همگی اهل دل و بی ریا هستند ... شاید این لطف و عنایت خداوند بوده که شامل حال من شده است .
الهی به حق دل های پاک موءمنین و موءمنات
آنچان بر ما روا دار که انوار الهی جایگزین رخنه های وسوسه گران و شیاطین در جسم و روحمان شود ...
شب های قدر ، شب های عزیزی است ... به حق عظمت و کرامتت جمع ما را به طرفه العینی ما را ببخش و بیامرز !
الهی آمین
التماس دعا قاصدک مهربان
یا حق

ممنون جناب میم از حضور و تکمیل سخن.لطف فرمودی.
اختیار دارین.البته خودمو میگم هااا.من بزرگترین شانس یا توفیقی که نصیبم شده همین حضور دربین دوستان دل آگاه و خداجویی ست که با حضور شما دیگه نورٌ علی نور
محتاج دعای خیرشمام..زنده باشید..یاعلی مدد

ساغر دوشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 02:54 ب.ظ

من دوروز پیش هم اومدم ولی موقع ارسال کامنتم اینترنت قطع شد.هر کارکردم نتونستم نظری بذارم.ولی همیشه بیادتون هستم

مارا به دعا کاش فراموش نسازند
رندان سحر خیز که صاحب نفسانند

دیشب موقع خوندن دعای جوشن کبیر خیلی دلم شکست.خدا حق دل شکسته ی من واز اون میگیره.

اشکال نداره ساغر خانوم عزیزمهم اومدنتونه.
ممنون از لطفتون..لایق باشم دعاگو خواهم بود.
راستی.وقت نشد بیام وبتون و بگم که خب اینجا هنوز برملا نشدهپس خصوصی ننویس کامنتت را..راحت باش

مریم دوشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 03:08 ب.ظ

سلام
طاعات و شب زنده داری هاتون مقبول درگاه حق
قاصدک عزیز دیشب داشتم دعای جوشن کبیر رو می خوندم می دونید که در یکی از جنگها ، جبرئیل برپیامبر اکرم(ص) نازل می شه . پیامبر زره سنگینی بر تن مبارکشون بوده ، جبرئیل می گه : "خداوند این دعا را نازل کرده و فرموده این زره خیلی سنگین است . شما را آزار می‌دهد، این دعا را بخوانید، زره را از تن درآورید".
برای همین اسم این دعا « جوشن » گذاشته شد . جوشن یعنی زره ...
هزار اسم از اسامی خدای بزرگ در این دعاست
یکی از یکی قشنگتر ... می گن اسم اعظم خداوند هم در این دعا هست
... تو قرآن هم دعاهای زیادی هست در همه ی این دعاها خدا به بهترین و قشنگترین بیان ، توصیف شده
قاصدک جان ، من هم مثل شما معتقدم که بنده ی خدا باید با خدا راحت حرف بزنه و راز و نیاز کنه ... پس در این مورد با شما کوچکترین اختلاف نظری ندارم ... حرف من این بود که ما نباید بی ادبانه با خدا حرف بزنیم و طلبکارانه برخورد کنیم
شما منو مجبور می کنید تا جمله ای رو که چند وقت پیش از زبان کسی شنیدم رو بازگو کنم ... اون فرد می گفت شیطونه می گه چند تا فحش خواهر و مادر نثار خدا کنم !
قاصدک به نظر شما منظور مولوی از ( هر چه می خواهد دل تنگت بگوی ) چنین چیزی بوده ؟!
من با این نوع حرف زدن مخالفم ، اگه فکر می کنید من اشتباه می کنم حتما راهنمائیم کنید . ممنون

خانوم معلم.به خوب نکته ای اشاره کردید.آخه خیلی ها فکر میکنن تو دعای جوشن کبیر ما اسامی خدا را یاد میکنیم در حالیکه ما داریم گوشه ای یا پرتوی از انوار اسماء الله را برزبان میاوریم..
قبلا بهتون گفتم:سخنران هیئتمون شاگرد مستقیم علامه جوادی آملیه
دیشب درجواب سوالی که کردم گفت:اصلا اسم و منطقه الهی حوزه ورود ممنوع آدمیه.ما داریم در مراحلی پایین تر انواری از سرچشمه فیض ازلی را میبینیم.مثلا حتی رحمان و رحیم هم که صداش میکنیم هنوز درک نکردیم رحمانیت و رحیمی خدا تا چه حدیه.!.آدمی دوست داره یا اینطور یادگرفته که همه چیزی را با ظرفی مقیاس کنه.برا همینم براش سواله که خداچقدر رحیمه؟؟.همینو بگیریم الی اخرررر
امیدکه متوجه منظورم شده باشید..چون دیگه الان حال توضیح مجدد ندارم
اما درمورد حرفهای شما.خب من پست دیشب را گذاشتم تا حرفهای دوشب پیشم را توضیح داده باشم وگرنه هنوزم من راحت اون آیه را ترجمه میکنم که:.دم خودم گرممممممم ...ایول..چی ساختم
خب شماهم کاملا حق دارید میگید..شده همون مثل مولانا و انگور و عنب
منم ممنونم از تحملتون.موفق باشید.یاعلی مدد

مریم دوشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 03:19 ب.ظ

قاصدک جمله ای که در مورد ابن ملجم و اویس قرنی نوشتید واقعا جالبه
فکر می کنم همین دو سه روز پیش بود که من برای شما تو کامنت خصوصی اشاره ای کردم به دوست داشتن هایی که رنگ حسادت به خودش می گیره و عواقب این حسادتها ! ... یادتون میاد ؟
دیشب که این قسمت از نوشته ی شما رو خوندم به یاد شیطان افتادم و اینکه وقتی خدا ازش می خواد در مقابل انسان سجده کنه می گه من از جنس شیطانم و انسان از جنس طین ( گل ) ... فکر می کنم در یکی از کتابهای شهید دستغیب خوندم که بعد از این که شیطان بر انسان سجده نمی کنه و از بهشت خدا رانده می شه به خدا می گه من 6000 سال تو رو عبادت کردم ، باید به خاطر این همه سال عبادت به من اجازه بدی انسانها رو اغوا کنم و فریب بدم ...
قاصدک عزیز به نظر میاد در سجده نکردن شیطان بر آدم « حسادت » نقش تعیین کننده داشته ... حسادتی که نشات گرفته از دوست داشتن و عشق بوده !
نظر شما چیه ؟

بله ..کاملا یادمه!.حق باشماست..حسادت و حسادت.امان از این حسادتها که مانع پیشرفت آدمی میشه
خانوم معلم..دیگه قرار نشد همش آخرکامنتتون ازمن نظر بخواهید.
نکنه میخواین محک بزنید و ببینید اینا را خودم نوشتم یانه؟؟
وگرنه قرار بوده شما بگید و ما گوش کنیم

مریم دوشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 03:28 ب.ظ

... و اما خدمت پرستوی عزیز عرض کنم : من خودمو شاگرد تک تک شما می دونم ... با دقت نوشته های قشنگتون رو می خونم و از شما دوستان خوبم یاد می گیرم
شما و بقیه ی دوستان هم بر ما منت بذارید و هر چی بلدید به ما یاد بدید . لطفا باید !


منم دیشب همینو گفتم بهشون

شاپرک(چشم به راه تو....) دوشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 05:27 ب.ظ http://shaparakekhial.blogfa.com

سلام عموقاصدک.....
طاعات و عباداتتون قبول باشه.....خوش به سعادتتون که هیئت خونتون بود.....این جور کارا واقعا توفیق میخواد.....امیدوارم هرچیزی که از خدا خواستین و دعاهایی که کردین مستجاب شده باشه.
راستی عمو.....واقعا ناراحت شدین که من گفتم اگه دعام نکنین دوستون ندارم؟؟؟؟؟
آخه مگه میشه آدم عموی به این مهربونی رو دوست نداشته باشه و باهاش قهر کنه....
دیشب چند بار اسمتون و بردم و براتون دعا کردم....البته یه آدم آلوده و گنه کار نمیشه رو دعاهاش حساب باز کرد اما من به بزرگی و کرم خدای مهربون امیدوارم و آرزو میکنم دعاهام و درحق دیگران مخصوصا شما مستجاب کنه.

به احتمال زیاد تا یه مدتی نتونم بهتون سربزنم...فکر کنم دلم خیلی تنگ بشه اما خب.....سعی میکنم زودتر برگردم.
دوتا شب قدر دیگه مونده....می دونم که فراموشم نمیکنین.

هرکجا ذکر خدا بود تورا یادم هست
هرکجا یاد خدا بود مرا یاد آور....

التماس دعا...یاعلی

عبادات شماهم قبول انشاالله
خداکنه مورد قبولی واقع گردد لا اقل آمین های جمع حاضر و از صدقه اونا ماهم به نوایی برسیم.
نه خب.میدونم شوخی کردی.چون میدونی که من همیشه یاد دوستان هستم.
لطف کردی..من چه خوشحالم امروز؟!!!.میدونی چرا؟؟؟چون دیشب یه عالمه برام دوستم دعاکردند.ممنوننننننننننننننننننننننننننننننن
هروقت تونستی بیا..چشممم.حتما بیاد خواهم بود.اصلا یه نخ میبندم دورانگشتم خوبه؟؟
زنده باشی..التماس دعا..یاعلی مدد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد