روزنوشتهای روزه داری۱۵

السّلام ای روزه داران السّلامعاشقان مخلص ماه صیام

در شب هنگام که به آسمان می نگری با توست که

سیاهی آسمان را ببینی یا نور ستارگان چشمک زن را

که البته سیاهی شب آشکارتر است از کورسوی ستارگان

و چه سخت است دیدن نور در انبوه سیاهی

ولی هنگامی که ماه کامل در آسمان هست 

حتی اگر بخواهی هم نمیتوانی 

چشم از نور برداری و به ظلمت خیره شوی

خوب بنگر! 

به آسمان و زمین،به خورشید و ماه،به کوه و دشت 

تا در دل آنها یکی ببینی 

یکی بجویی،یکی بخوانی،یکی بنامی،یکی بگویی

وَحدَه ُلا اِلهَ ِالاّ هُو 

باتشکراز مهتاب گرامی ازوبلاک: پروازرابخاطربسپار

 

 

 تا خدا بنده نواز است به خلقش چه نیاز؟ 

 

 می کشم ناز یکی تا به همه ناز کنم 

بارالها، توخود گفتی:گدا را از در خانه مرانید. 

اینک گدایی به درخانه ات آمده از خود مران و حاجتش روا کن

اولیاءگرچه ندارند نیازی به غلام لیک من اهل نیازم که غلام حسنم 

دوست میدارمش ای دوست،به مولا سوگند یا علی گفته ام و  محو  جمال حسنم 

 

 میلادفرخندۀ کریم اهل بیت مولاامام حسن مجتبی(ع)

برعموم شیفتگان و محبّان آل الله مبارک باد

یا کریم اهل بیت

نیمۀ ماه خدا افطار مهمان شمایم

روزه ام با نان و خرمای شما وا می شود

ازگداهای مدینه پـُرشده بیت الحسن

هرچقدر آید گدا جا بیشتر وا میشود

پس مرا هم می شود بین گداها جاکنی

میهمانِ سفره های نذری زهرا کنی 

  

خوش باشید و سلامتالتماس دعاتابعدیاعلی مدد

 
نظرات 29 + ارسال نظر
قاصدک.خودم پنج‌شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 12:33 ق.ظ

سلام برهمگی
شرمنده.امشب کمی دیر خدمت رسیدم
هم مجلس ختم مربی مرحوممون بودم و هم هیئتی دعوت شدم
الان به محض رسیدن به منزل آپ کردم.
برای میلاد مولا امام حسن هم نشد تدارک بیشتری ببینم.
آخر دعای روز را حتما ببینید.تبریک میلاد مولاست و بنمظرم زیبا شده..برهمگان مبارک باد این میلاد.
التماس دعا..یاعلی مدد

سلیمون پنج‌شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 12:37 ق.ظ

سام علیک سالار
ایول کلی حال کردم دس مریضا داری مشتی
خسته نباشی چاکر خواتیم اسمی اساسی
زت زیاد

ممنون از حضورت با مرام.
شبت خوش.شرمنده میکنی هرشب.
ایامت خدایی و برفراز..یاعلی مدد

مهتاب پنج‌شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 12:39 ق.ظ

سلام قاصدک سبکبال

میلاد مسعود کریم اهل بیت بر شما مبارک

انشاالله اول شدم ..... خودتان که منظور نمیشوید !!!!!!

خب همینکه آپ امشب نام ازشما برده شده یعنی اینکه شما امشب میزبانید و باید اول شدن را به دیگران وا نهیدپس شما هم مثل من منظور نمیگردید

شاپرک پنج‌شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 12:42 ق.ظ

دعای روز پانزدهم ماه مبارک رمضان در قالب شعر

ای خدا ای خالق جن و ملک
ای مدیر خلق عالم تا سمک


کن تو ما را روزی اندر ماه صوم
طاعت اهل خشوع و ذوالحنک


نمره طاعات خوبان در جهان
چون علی آن شاه مغصوب الفدک


مثل طاعت های ارباب خشوع
که رود صوت دعاشان تا فلک


خوش به حال آن جماعت کز کرم
حق تعالی جرمشان بنموده حک


گر چه اول امتحان بنمودشان
هر یکی زار و گهی سنگ محک


ای خدا ده شرح صدری این زمان
نیستم من قابل چوب کنک


باز گشتی کرده، آیم سوی تو
تا نگشته ستر ظاهر منتهک


بر امان و امن و الطافت قسم
ای امان خائفین بی ریب و شک


رمضان به نیمه رسید. خدایا! اطاعت فروتنان را روزى ما بگردان و سینه‏مان را براى بازگشت‏به سوى خویش گشاده ساز! اى امان‏بخش آنانی که می ترسند!

مهتاب پنج‌شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 12:47 ق.ظ http://parande-man.blogsky.com/

و باز هم سلام مجدد بر قاصدک سبکبال

اول - تشکر بابت استفاده از متنی که برایتان فرستاده بودم و البته خودم ننوشتم.
دوم- استفاده از تصاویر زیبا بخصوص تصویر اول صفحه وبلاگ
سوم- منم میخوام خودم را بین گداهای مدینه جا کنم تا مهمان سفره ی نذری حضرت زهرا بشوم
تصاویر پرنده ها هم بسیار زیباست
دست شما درد نکند و خسته نباشید
در پناه حق

ممنون از دقت نظرتون و همچنین همکاری تون در دلنوشته امشب
انشاالله که همگی امشب شامل الطاف کریم اهل بیت گردیدم
خستگی نداره.ممنون.فقط شرمنده ام که نتونستم حضوری خدمت شما و دیگر دوستان برسم.اولین فرصت دینم را ادا میکنم
التماس دعا.ایام بکام..یاعلی مدد

مهتاب پنج‌شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 12:49 ق.ظ http://parande-man.blogsky.com/

با شعری بمناسبت میلاد امام حسن مجتبی علیه السلام به روزم

منتظر حضور سبزتان

بله..گرچه هنوز مستقرنشدم! اما چون لقب سبکبالم دادید! فی الفور خدمت رسیدم

شاپرک پنج‌شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 12:58 ق.ظ

سلام بر اقیانوس کرامت و سخاوتی که از دامان «کوثر» و «ابوتراب» برخاست

وسلام بر شما عزیز گرامی و همه ی دوستان مهربان

میلاد خجسته و پر برکت سومین اختر تابناک امامت و ولایت حضرت امام حسن (علیه السلام)کریم اهل بیت ، دردانه حضرت زهرا ، بر تمامی عاشقان خاندان عصمت و طهارت مبارکباد

نیمه ماه مبارک بس شرافت دارد امشب
چون خدا بر بندگان خود عنایت دارد امشب
آسمان سطح زمین را عطر و عنبر بیز کرده
لاجرم با روضه رضوان شباهت دارد امشب
رحمت بی‏منتهای دوست می‏بارد به عالم
بس که خیر و برکت و فیض و سعادت دارد امشب
این شب قدر است یا روز وصال قرب یزدان
بر شب قدر از شرف آری فضیلت دارد امشب
جشن میلاد حسن در عرش اعلا گشته برپا
زین سبب بر لیلة‏الاسرا شباهت دارد امشب
سیّد خیل جوانان بهشت آمد به دنیا
مرحبا بر سایر شبها سیادت دارد امشب
حق عطا کرده زکوثر گوهری مر بندگان را
زین عطا بر بندگان خویش منت دارد امشب

از مهتاب عزیز هم به خاطر متن بسیار زیباش تشکر میکنم ...و البته از شما جناب قاصدک به خاطر تهیه اشعار و چیدمان و ....سپاسگزارم

در پناه خالق مهر و عشق...

منم بعد از سلام خدمتتون تبریک میگم این میلاد فرخنده را

انشاالله که امشب از بارعام کریم اهل بیت دست خالی برنگردیم
در مورد شعر ارسالیتون.گرچه قبلا به خودتون گفتم و میدونید اما به جوابیه یاقوت عزیز توجه کنید.ممنون
ممنون بابت ارسال شعر زیبا..التماس دعا.یاعلی مدد

سمانه پنج‌شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 01:01 ق.ظ

سلام به عموقاصدک عزیزززززززز

خیلی شعر خوشگلیه..

تاخدا بنده نواز است به خلقش چه نیاز؟
می کشم ناز یکی تا به همه ناز کنم

بعدم بله خب.... همش خداااااااااااااااااااااااااااااااااا

ممنون از مهتاب عزیز و همچنین عمو قاصدک
مثل همیشه پربار بود و یه چیزی بهم اضافه شد..

سلام و تبریک.
این شعر را شبی دیگر هم گذاشته بودم.اما امشب بیشتر به چشم میاد.خودمم امشب بهتر درکش کردم
خوشحالم مورد اقبالت واقع شده.
حتما خدمت میرسم.البته الان نه.چون هنوز به اهل بیت هم سلام نکردم
خوش و سلامت باشی تا بعد که اولین فرصت جهت عرض ادب بیام

سمانه پنج‌شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 01:06 ق.ظ

بعدم منم میلادامام حسن مجتبی(ع)به همه دسوتان عزیزو همچنین شما و خانواده عزیزتون تبریک میگم

بعدترم اینکه وای چه زود نصف ماه رمضون گذشت..

شکلکامم نمیاین.. (اینجام میخاستم گریه بذارم)

ایششششششششششششششش

التماس دعا

ممنونننننننننننننننننن..خب من کامنت بالا تبریک گفتم.گرچه خب تو پست به همگی گفته بودم دیگه
آره خب..عمرگرانمایه ست که داره فرت و فرت! میگذره

راستی پیرو سوال قبلی شما و دوستانی دیگر در مورد مربی مون! یه سر به غزل قاصدک بزنید و تقاضای فاتحه ای نثار اون مرحوم دارم..ممنون
محتاج دعای خوبانی چون شمام.دریغ نکنید.ممنون.تابعد یاعلی مدد

moh3en پنج‌شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 01:37 ق.ظ http://www.30tfun.com

salam khobi?ajab webloge bahali dari
be manam sar bezan
rasti age tabadole link mikoni mano ba onvane shahre sargami va download (be farsi) link kon badesh linketo befrest baram
montazeretam
bia forum ham nazar bedeha

ممنون..لطف کردی..
خدمت میرسم جهت تبادل لینک نیم نگاهی به وب و نوشتارت بیندازم!
زنده باشی..یاعلی مدد
بعد نوشت:دوست عزیز.قصد بی احترامی به نوشتنت را ندارم اما
محتوا و نوع دیدگاه و نوشتن من با شما جور نیست..پس شرمنده بابت لینک.موفق باشی.

یاقوت پنج‌شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 01:48 ق.ظ http://yaghootesorkh.blogsky.com

میلاد کریم اهل بیت , امام حسن مجتبی (ع) برشما دوست گرامی وتمامی دوستان عزیزمبارک باد
سلام قاصدک عزیزطاعات وعبادات شما قبول حق .
از مهتاب عزیز به خاطر متن انتخابیشون تشکر میکنم بسیار زیبا بود.
همینطور از شما مهربان که زحمت این پست به این زیبایی را کشیدید البته همه پستهاتون عالی هستند ها....آخر دعای روز را هم دیدم واقعا زیبا بود دسته گلتون دردنکنه با این همه سلیقه ...فقط منو ببخشید که نتونستم برای بعضی از پستها خدمت برسم گرفتاریست و........التماس دعا

در جود و کرم دست خدا هست حسن
دست همه را وقت عطا بست حسن
نومید نگردد کسی از درگه او
زیرا که کریم اهل بیت است حسن



سلام و ممنون از حضورتون.
مجددا تبریک عرض میکنم.امید که شما و خانواده گرامی شامل الطاف کریم اهل بیت قرار بگیرید.
تشکر از دقت نظرتون..اختیار دارین.همینکه فرصت میکنید و میایید کفایت میکنه برا شرمنده کردنم.معذب نباشید لطفا.و ببخشید که نتونستم شخصا خدمت برسم برای تشکر و عرض ادب.
ممنون از دوبیتی زیباتون.راستی.من این اشعاری که شما و دیگر دوستان ارسال میکنند را هم اینجا و هم تو هیئتها که توفیق بشه و برم استفاده میکنم و دعاگو هم هستم هااا.فکرنکنید کلیشه ای تشکری میکنم و تمام.
اشعاری که بخصوص امشب شما و خواهرتون و دیگر دوستان فرستادند بدرد هیئت فرداشبمون خوهد خورد.بازم ممنون
زنده باشید.التماس دعا.یاعلی مدد

مریم پنج‌شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 02:25 ق.ظ

سلام بر قاصدک عزیز و بر امت شب زنده دار و همیشه در صحنه !
تفلد عید شما مبارک ( این خودمونیش بود )
اینم تبریک رسمی :
میلاد با سعادت دومین اختر آسمان امامت و ولایت سبط اکبر- پور حیدر- کریم اهل بیت امام حسن مجتبی ع به همه رهروان راهش و بر عاشقان امامت و ولایت تهنیت و مبارک باد

خب خدا رو شکر با تبریکی که شاپرک عزیز از خودشون در وَ کردند کمی تا قسمتی فرق فوکوله !

خودمونیش که مال کلاه قرمزی بوداما
منم این میلاد فرخنده را خدمت شما و خانواده تون تبریک میگم و آرزومندم که انشاالله امشب کریم اهل بیت نظری از روی مرحمت بر همگی و بخصوص شما بنماید.
بله.البته که دوستانم اینجا کامنتی تکراری نمیذارن.ممنون از همگی

دوست سبز پنج‌شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 02:31 ق.ظ

واکنش یکی از 3 قاضی تعلیق شده در حادثه کهریزک

زندان کهریزک زندان رسمی و قانونی بوده و ما در دادگاه تبرئه شده ایم!!
روزنامه جمهوری اسلامی نوشت : در پی چاپ خبر "حکم تعلیق 3 مقام ارشد قضایی مرتبط با پرونده کهریزک" آقای حیدری‌فرد دادیار سابق دادسرای ویژه امنیت تهران جوابیه‌ای ارسال نمود که ذیلا از نظرتان می‌گذرد:

1ـ در خصوص رسیدگی به اتهامات اغتشاشاگرانی که در روز 18 تیر 1388 براساس فراخوان رسانه های ضدانقلاب و گروههای معاند خارجی و داخلی متعاقب فتنه‌های بعد از انتخابات مقابل دانشگاه تهران نظم و امنیت شهر را مختل و با آتش زدن وسایل نقلیه و امکانات مربوط به خدمات عمومی با نیروهای امنیتی و انتظامی درگیر و تعدادی از پرسنل پلیس امنیت تهران در اثر اصابت چاقو و قمه مضروب و عده‌ای از آنها در حالت کما و بی‌هوشی در بیمارستان بستری گردیدند.

افراد دستگیر شده پس از 24 ساعت بازداشت اولیه در پلیس امنیت به لحاظ دستگیری حین ارتکاب جرم علنی با صورتجلسه مفصل و مشروح مبنی بر دستگیری متهمان در محل ارتکاب جرم و اغتشاشات مذکور و ذکر بی‌توجهی آنها به تذکرات و هشدارهای پلیس و احصاء اعمال مجرمانه‌ای که توسط متهمین دستگیر شده انجام گردیده اینجانب به عنوان یکی از قضات ویژه امنیت تهران، پرونده‌های مربوطه را با نظارت معاون امنیت دادستان تهران رسیدگی و قرار تامین قانونی با لحاظ محتویات پرونده، گزارش پلیس امنیت و اظهارات متهمین وفق مقررات صادر نمودم.

لذا مسئولیت رسیدگی قضائی و صدور قرار تامین مناسب بر عهده اینجانب و معاون امنیت دادستانی تهران می‌باشد و در این رابطه چنانچه کوچکترین اشتباه قضائی در ارتباط با تناسب قرار صادره و تصمیم قضائی با محتویات پرونده باشد قضات رسیدگی کننده پاسخگو خواهند بود ولیکن پاسخگویی نسبت به جرایم احتمالی که منتسب به مامورین زندان کهریزک می‌باشد و حتی فرمانده سابق نیروی انتظامی تهران نیز از آن بی‌اطلاع بوده و در خصوص وی که مسئول مستقیم براساس سلسله مراتب آنان است نیز دادگاه نظامی تهران حکم برائت صادر نموده بسیار بدیهی است که قضات رسیدگی کننده هیچگونه مسئولیتی نسبت به اقدامات خودسرانه مأ‌موران خاطی ندارند...

دوست سبز پنج‌شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 02:40 ق.ظ

بیانیه ادوار تحکیم وحدت : حکومتی که زندان‌اش دانشگاه است و دانشگاه‌اش پادگان

"متن کامل بیانیه ادوار تحکیم وحدت، به شرح زیر است: با گذشت بیش از یک سال از کودتای ننگین بیست و دوم خرداد هشتاد و هشت این‌گونه به نظر می رسد که حاکمیت سراسر نظامی-امنیتی شده فعلی، هنوز تصمیمی برای بازگشت به مسیر عقلانی نگرفته است. قصه پر غصه ما و این حاکمیت ماجراجو، اکنون به داستانی ملالت بار می‌ماند که شرح آن تکرار سرنوشت تلخ آزادی خواهی ملت در صد سال گذشته و قشری‌گری و کج فهمی حکومت است.

حکومتی که زندان‌اش دانشگاه است و دانشگاه‌اش پادگان، پادگان‌اش بنگاه بورس بازی و زد وبندهای اقتصادی است و بازارهای مالی و تجاری‌اش در تسخیر چاکران و ملازمان بارگاه؛ امنیت‌اش آسایش ناکسان است و آزادی‌اش رهایی فاسدان، بصیرت‌اش تملق چاپلوسان است و اصول‌گرایی اش شعارهای توخالی ودروغ. عدالت‌اش چپاول ثروت‌های نفتی ملت است و پیشرفت‌اش تعطیلی صنایع وکارخانجات، بیکاری و اعتیاد زنان و مردان، مکتب اسلامی‌اش در خواهرخواندگی طالبان است و ایران‌گرایی‌اش گره خورده با لاف زنی‌ها و گزافه‌گویی‌ها.

آری امروز آن‌چه بر زنان و مردان این دیار می رود تبلور حقیقت نظام‌هایی است که شرح حال آن‌ها تنها در رمان‌ها و داستان‌های تخیلی آمده است. نظام‌هایی همانند حکومت‌های ایدئولوژیک بلوک شرق که هیچ نداشتند جز دستگاه‌های امنیتی عریض و طویل و آن‌ها نیز جز پرونده‌سازی و جستجو در احوال شخصی افراد و محک زدن میزان وفاداری‌شان به حکومت، کار دیگری نمی‌کردند.

نظام هایی که بازداشت منتقدان و معترضان به خود را مهرورزی می‌نامیدند و تزریق ترس وایجاد فضای رعب در جامعه خویش را اقناع مخالفان می‌دانستند و اعتراف‌گیری از مخالفان در دادگاه‌ها با شکنجه‌های جسمی و روحی را، سند افتخار خویش می‌دانستند. با جعل آمار و وارونه نشان دادن حقایق به فریب افکار عمومی می‌پرداختند و حتی دروغ‌های خویش را باور می کردند که اوضاع بروفق مراد است و ایام به کام!

مریم پنج‌شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 02:43 ق.ظ

قاصدک عزیز درست گفتید امروز دعا از همه روز قشنگتره ... امشب استثناء بی خیال لکه !!!!
دست مهتاب عزیز هم درد نکنه به خاطر انتخاب این دلنوشته ی زیبا . مهتاب جان ، این صداقتت منو کشته ! چه زود اعتراف می کنی که ( البته خودم ننوشتم ! )
الحق والانصاف که سبزها خیلی بامرامند .
قاصدک جان چه خبر از مولودی خوانی ؟ چی خوندید ؟ چه کار کردید ؟
خدا کنه شرکت در این مجالس باعث شناخت و معرفت بشه .
راستشو بخواید من که خیر چندانی از این مجالس نبردم ( ماجرای پیرزن و نوه شو و پیرمرد و سبد زغال رو یادمه !!! )
برای نیمه ی شعبان همسایه مون آمد و مثل هر سال منو دعوت کرد برم خونه شون واسه مولودی ... وقتی می خواست بره گفت : می دونم که مثل سالهای قبل نمیاید ! شما ما رو قابل نمی دونید خب به خاطر ما نه ! حداقل به خاطر امام زمان ( ع ) بیایید
با این حرفی که خانم همسایه زد تصمیم گرفتم امسال سنت شکنی کنم و برم خونه شون !
چشمتون روز بد نبینه از در که وارد شدم دیدم خانما خودشونو به روز تار نشوندند ! صد رحمت به مجالس عروسی ! ضبط استریو و ترانه و ... جوون ترها و از جمله چند تا از شاگردای خودم مشغول انجام حرکات موزون بودند و تند و تند هم لبخند ژوکوند به من تحویل می دادند !
بساط شکنم چرونی هم جور جور بود ! دو جور آش همراه با انواع و اقسام مخلفات !
قاصدک عزیز ، شما بگید اینم شد مولودی !
به اسم ائمه و به کام خودمون !

خانوم معلم خودمم آخر دعا را وقتیکه آپ داشتم میکردم داشتم دنبال عکس و فشفه میگشتم یهویی دیدم و خوشمان آمد و لکه قابل هضم شد سبزها همشون اینطورند.صاف و بی شیله پیله و بی ادعا
درمورد مولودی خوانی.متاسفانه ازبعدازانتخابات کذایی عده ای حضور در هیئتها و شرکت در مراسم عزا و شادی را کردند میدانی برای عقده گشایی
برای همینم باورکنید روز به روز از تعداد مستمعین کم و کمتر داره میشه.وگرنه کاش که همه شرکت دراین نوع مجالس را از همون دیدگاه داستان پیرزن و نوه و سبد ذغال میدیدند و به جلای روح بیشتر اهمیت میدادند
در مورد مجالس مولودی خانومها چون خودم نرفتم تا حالازیاد حرفی نمیزنم اما بسیار شنیدم که متاسفانه شده عین شبکه های فشن و مد روز
بیشتر نگم بهتره.چون همینش هم میترسم برام حرف دربیارن

دوست سبز پنج‌شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 02:45 ق.ظ

در آغاز هفته اما تعدادی از نیروهای امنیتی دوتن از اعضای شورای مرکزی سازمان دانش آموختگان ایران اسلامی (ادوار تحکیم وحدت) را ربوده و بی‌هیچ دلیل موجهی به مکانی نامعلوم منتقل نموده‌اند. از حواشی امر پیداست که جرم دوستان ما نیت حضور - ونه حضور - در منزل دبیرکل دربند سازمان، دکتر زید آبادی به قصد دلجویی از خانواده رنج دیده ایشان بوده است. علی جمالی و حسن اسدی ‌زید آبادی به بند کشیده شدند تا حتی مجال هم‌دردی با خانواده دوستانشان نیز از آنها ستانده شود، تا شاید خیال متوهمانه حاکمیت از شکل گیری کوچک‌ترین تجمع مخالفانش آسوده گردد و جماعتی از معترضین به کردار و اعمال حکومت، مرعوب گردند.

اما زهی خیال باطل! همان‌گونه که بارها گفته‌ایم دیر زمانی است تئوری النصر بالرعب در کوره آتشین اراده ما برای تغییر، ذوب شده است و ما نیز در کنار ملت شجاع ایران هیچ ترسی از به بند کشیده شدن و هزینه دادن بر سر خواست‌های به حق مردم نداریم.

نهادهای امنیتی تصور می‌کنند که با بازداشت اعضا و فشار بیشتر بر ارکان سازمان، قادرند در فعالیت‌های این تشکل برای ایجاد و بسط دموکراسی و حقوق‌بشر و پیگیری مطالبات مردم، خلل وارد کنند، اما از این نکته غافل‌اند که این روش پیش‌آزموده که بارها و بارها در طی سالیان گذشته در قبال سازمان دانش‌آموختگان اعمال شده است، نصیبی جز شکست نداشته، که اگر قرار بود این روش‌های سرکوب‌گرانه راهی به موفقیت داشته باشد، می‌بایست بازداشت، احضار و فشار بر اعضای شورای مرکزی و شعب استانی سازمان، باعث توقف فعالیت‌ها می‌شد. اما آن‌چه که شاهد بودیم انسجام روزافزون همه ارکان سازمان و فعالیت‌های اعضا در کنار دیگر احزاب و تشکل‌های حامی حقوق مردم، بوده است.

سازمان دانش آموختگان ایران (ادوار تحکیم وحدت) بدین‌وسیله ضمن محکوم نمودن بازداشت خودسرانه و خلاف قاعده و قانون اعضای این سازمان نسبت به تداوم رویه کنونی از سوی حاکمیت اعلام می‌دارد که خاموش کردن صدای اعتراض و به انفعال کشاندن فعالان مدنی و معترضان به وضع موجود خیال خامی است که نتیجه‌ای جز دور شدن حاکمیت از حقیقت جامعه ایران نخواهد داشت. ادوار تحکیم وحدت زنده است و همچون گلویی است رسا برای برآوردن فریاد اعتراض به ظلم مضاعف حاکمیت بر مردم ایران.

زهری بی پاد زهرم...
ابلها مردا!
عدوی تو نیستم من
انکار توام...
ادوار تحکیم وحدت، شعبه های آذربایجان غربی، اصفهان، بوشهر، خراسان، زنجان، کرمانشاه، گیلان و همدان

مریم پنج‌شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 02:47 ق.ظ

قاصدک جان
مهتاب عزیز اسمتونو گذاشتند قاصدک سبکبال
با اجازه من می ذارم قاصدک سنگین بال !
چون تا اون جا که یادمه همیشه با تاخیر چند روزه برای آپهای من میامدید !
یادتونه ؟
آخخخخخخخخخخخخخخخخخخیش ! دلم خنک شد ...از خودم طعنه و کنایه در وَ کردم !

خب هرچی دوست دارید صدام کنید.منکه همیشه گفتم خانوم معلم
کاش معلم نبودید تا منم میتونستم دلم را خنک کنم
راستی..شماهم مثل من میگید:آخیششششششششششششش
اما سمانه خانوم به سبک قدیمیها میگه:اوفیشششششششششش

دوست سبز پنج‌شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 02:47 ق.ظ

حامد بهداد: وقت افطار صدای تلویزیون را می بندیم و با ربنای شجریان افطار می کنیم

یکی از بازیگران صدا و سیمای ایران
حامد بهداد در یادداشتی که در یکی از هفته نامه ها منتشر شده است به تمجید از ربنای استاد شجریان پرداخته است .به گزارش پارس توریسم، بهداد در یادداشت خود که در هفته نامه پیک سبز منتشرشده نوشته است :امروز به این فکر می کردم که چرا خاطره های مااز رمضان مدام کم می شود .

مگر می شود ماه رمضان را بدون صدای ربنا سر کرد .چه طور دلشان می آید که چنین کاری راانجام دهند؟خیلی دلم می خواهد بدانم که آیا این افطار به دل خودشان می چسبد وقتی تلویزیون یا رادیو را روشن می کنند و صدای ربنا از آن نمی آید .

مگر آنها که پخش ربنا را ممنوع کرده اند خودشان غیر از ما هستند که می توانند ماه رمضان بدون ربنا داشته باشند؟!آیا آن روزه ،روزه می شود که با دل خوش ورغبت و رضایت نباشد ؟مگر آن ضیافت الهی که می گویند چگونه تدارک دیده می شود ؟ما با همین صدای اذان موذن زاده اردبیلی ،صدای ربنای شجریان و خاطرات شیرینی که داریم با میل روزه می گیریم وبا میل سر سفره افظار می نشینیم .

به گزارش پارس توریسم ،بهداد درادامه یادداشت خود نوشته است :حالا دل تک تک ما پر است از این اتفاق. کدام مصلحت مهم تر است از دل مومنانی که خوشند به این خاطرات و این نغمه های روحانی و جوانانی که بااین صداهای دلنشین و جاودانه جذب می شوند .

ما صدای ربنا رادر موبایل هایمان داریم .وقت افطار که می شود پای سفره افطار می نشینیم صدای تلویزیون را می بندیم و با صدای ربنا صبر می کنیم تا وقت افطار برسد.

دوست سبز پنج‌شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 02:50 ق.ظ

بی خبری از محل نگهداری نوری زاد


اطلاع از مکانی که یک زندانی در آن به سر می برد کمترین حق خانواده اش است. اما دریغ! اینگونه برخورد با هیچ یک از موازین شناخته شده ی انسانی- شرعی و قانونی سنخیت ندارد.پس از پنج روز که از بازگشت محمد نوری زاد ،مستندساز و روزنامه نگار به زندان اوین می گذرد ،خانواده وی همچنان از او بی خبرند و نمی دانند که در کدام بند نگه داری می شود.

همسر نوری زاد در گفت و گو با خبرنگار کلمه ضمن بیان این موضوع گفت: دوشنبه پس از پنج روز بی خبری از آقای نوری زاد به زندان اوین مراجعه کردیم تا شاید بتوانیم ایشان را ببینیم اما متاسفانه هیچ خبری از ایشان در دست نبود.

به نظر می رسد در این مرحله که ایشان دوره ی محکومیت خود را سپری می کنند، نباید نیاز به بازجویی و نوازش مجدد داشته باشد و باید تاکنون از حال ایشان باخبر می شدیم.

خانم نوری زاد افزود : اطلاع از مکانی که یک زندانی در آن به سر می برد کمترین حق خانواده اش است. اما دریغ! اینگونه برخورد با هیچ یک از موازین شناخته شده ی انسانی- شرعی و قانونی سنخیت ندارد. ما همچنان در انتظار خبری از نوری زاد به سر می بریم و امیدواریم مسوولان زندان اجازه بدهند با ما تماس تلفنی بگیرد.

محمد نوری زاد، چهارشنبه گذشته، در پی تماس ماموران امنیتی خود را به زندان اوین معرفی کرد.نوری‌زاد پیش از این به دلیل نوشتن نامه‌های سرگشاده به رهبر انقلاب، پنج ماه را در زندان اوین تهران گذرانده و از سوی دادگاه تجدیدنظر به به سه سال و نیم حبس و پنجاه ضربه شلاق محکوم شده است.
به گفته خانواده نوری زاد مقام‌های امنیتی در تماس برای احضار او، از دلایل بازگشتش به زندان، سخنی به میان نیاورده‌اند.محمد نوری‌زاد کارگردان، فیلمنامه‌نویس و روزنامه‌نگار ، دارای مدرک مهندسی برق ازدانشگاه علم وصنعت و مدرک درجه یک هنری (معادل دکترا) است. او فعالیت هنری خود را از سال ۱۳۵۹ با پیوستن به گروه فیلم‌سازی جهادسازندگی و برنامه روایت فتح مرتضی آوینی آغاز کرد.

مریم پنج‌شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 03:21 ق.ظ

چه بد شد کامنتهای من افتاد بین کامنتهای دوست سبز ...ببخشید !
اتفاقا قاصدک عزیز امروز به مهربان همسر گفتم قاصدک می گه تو خونه ی ما هیچ کس اهل آه و ناله نیست و ... ( کامل تعریف کردم )
بعد من دوباره با حرص و ناراحتی از سینوزیتت گفتم !
همسرم گفت سینوزیت خیلی راحت معالجه می شه کافیه قاصدک بره اسکن کنه بعد با لیزر درمانش می کنند
جالبه که همسرم در جواب خودش گفت : قاصدک به درد عادت کرده اگه یک بار درد نداشته باشه ناراحته !
اره قاصدک جان ؟ اینطوریه ؟
ببم جان برید استراحت کنید
شب بخیر

اتفاقا برا تمدد اعصابتون خوبه که وقفه بیفته بین کامنتها
چون اون موقع منم فرصت میکنم برا جواب نوشتن.
آخه دوست سبز که همون اول بهم گفته درصدد جواب برا کامنتهام نباش
سبزها همینند دیگه بی منت و توقع
حق با همسرتونه.سلام برسونید خدمتشون.
خب اینم گفتید که من آخرین بار(حدود۱۵سال پیش) با دوستم رفتم عمل کنم و دیدم دوتا میله سی سانتی فرو کردند تو بینی دوستم و من متواری شدم؟؟!!اما حالا شنیدم لیزر درمانی بهترتره.فاطمه خانوم هم گفته که ترس نداره
اما سینوزیت دیگه برا من شده یه کابوس.عادت و اینا علاج کار نیست.
برای عمل سینوزیت فکرایی کردم.در دست بررسیه
شب شماهم خوش.التماس دعا..یاعلی مدد

حمید پنج‌شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 06:58 ق.ظ http://paeez12.blogfa.com

درود قاصدک جان..منم میلاد امام حسن مجتبی(ع) رو به شما تبریک میگم.من اون نظر اولیتو بد متوجه شدم.شرمنده ام و معذرت میخوام.موقع خواب یادم اومد که بد متوجه شدم.میخواستم بیام اصلاحش کنم که دیگه خیلی خوابم میومد...نظرات، هیچکدومشون خصوصی نبودن.بازم من اشتباه کردم...قبولت دارم.از خدا می خوام اول منو اصلاح وبراه راست هدایت کنه وبعدش همه رو...

ممنون از حضورتون.مجدداْ تبریک میگم.و خوشحالم که سوءتفاهمی باعث آشنایی شده.باقی بهانه ست.بهش فکرنکنیم بهتره
ماکه از قدیم هم اصلاح طلب بودیم
انشاالله که همگی مورد اصلاح قرارگیریم.روز عیده و مزاح کردم بخاطرش عقوبت پس ندم هاااا
این کامنت که خصوصی نیست؟جهت اینکه تکلیفم روشن بشه پرسیدم
زنده باشی و سلامت.التماس دعا...یاعلی مدد

سکوت پنج‌شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 10:05 ق.ظ

سلام من اومدم برین کنار


به به تولده عید همگی مبارک
صدسال به این سالها
قدم نورسیده مبارک

خب دوستان امروز میشم ملا
یه ختم قرانی هست که از روز ولادت حضرت امام حسن ع شروع میشه تا ماه صفر شهادت حضرت باید تموم بشه . خیلی هم حاجت رواست . بخونین وحالشو ببرین فقط منم دعا کنین خواهشا

ممنون از دوستتون بخاطر متن قشنگی که اعلام هم فرمودن از خودشان نیست . دوست عزیز اینجا همه تو کار سرقتند راحت باشین خیالی نیست
این متن منو یاد ستاره م انداخت . هنوز سحرها فرصت نکردم برم باهاش حرف بزنم .
مریم خانوم پرسیده بودن در مورد ستاره م . راستش منو ستاره ام ندیده هم میتونیم تله پاتی کنیم وقتی میرم جیبو جان را اخرشبا بزنم تو پارکینگ نگاهش میکنم .حتی برایه لحظه هم شده . سلامی میدم ومیپرم داخل اخه بابام گفتن مهتاب نباید منو ببینه .نه مهتاب نه افتاب

چه شعر خوکشلی گذاشتین قاصدک عزیز
تا خدا بنده نوازد...خیلی خوشم اومد
بازم به دعای امروز امین میگم
راستی شما سینوزیت دارین منم دارم . بیماری باکلاسی هست منم هنوز عمل نکردم . چون با کلاسه
خب دیگه مابریم
شادباشین وعاشق حق
وخدای همیشه بهار نگهدارتون

التماس دعا ازهمگی
عیدهمگی هم مبارک

منم خدمتتون تبریک میگم.صدسال به این سالها/
بله خب.این دوست من مثل خودمه.اگه مطلبی از جایی برداره همش لپهاش سرخ میشه و به همه ازبس مناعت طبع داره:میگه مال خودم نبود که
خیلی خوبه که ستاره تون را میتونید پیدا کنید خب البته شهرهای کویری تموم افتخار و پزشون به همین ستاره هاشونه.تو شهرما ازبس دود و ایناست هرشب یه عالمه دعوا میشه!!.میدونید چرا؟؟؟ چون یه ستاره که معلوم میشه همه میزنن تو سر و کله هم که:نخیر.مال خودمه.ازبچگی باهاش کلی حرف زدمگیس و گیس کشی میشه که نگووووووو
پس قدر شهرتون را بدونید
اره خب.سینوزیت خیلی با کلاسهممنون از قوت قلب دادنتون.اره.اصلا کلاسهاش از کلاس خانوم معلم هم بیشتره
خوشمان آ«د.بازم بیایید.ممنون.التماس دعا..یاعلی مدد

دوست سبز پنج‌شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 10:44 ق.ظ

افتخاری : به خاطر فشارها، ایران را به قصد فرانسه ترک میکنم

خبرآنلاین: افتخاری گفت: در پی اتفاقاتی که اخیرا ناخواسته گرفتارش شدم و هجمه بسیاری که بعد از آن، برای خود و خانواده‌ام پیش آمد، رفتن را به ماندن ترجیح می‌دهم، و قصد دارم از ایران بروم و در فرانسه زندگی کنم.
در تماسی که برای احوال‌پرسی از علیرضا افتخاری داشتیم، بسیار ناراحت بود و گفت: «می‌خواهم بروم. کارهای لازم را هم انجام داده‌ام. دیگر باید بروم...» حالا اما مشخص شده است که او «فرانسه» را برای زندگی انتخاب کرده است. خواننده‌ای که سال‌هاست با صدای دلنشینش آثار محبوبی برای ایرانیان به یادگار گذاشته است و حالا در پس اتفاقاتی شبه‌سیاسی قصد رفتن از وطن را دارد.

یک جشن و چند حاشیهدر روزی که به مناسبت گرامیداشت ارزش و منزلت خبرنگاران در تهران جشنی بر پا شده بود، علیرضا افتخاری هم یکی از مدعوین بود که به روی صحنه رفت. او روی سن بود که رییس جمهور به سمت او رفت و خواننده اشعار سنتی با او دیده‌بوسی کرد.افتخاری در این باره گفت: رییس جمهور به محضی که به نزد من رسید خودش را از طرفداران و علاقمندان پیگیر آثارم معرفی کرد و من به رسم تشکر از این ابراز علاقه، او را در آغوش گرفتم.

ابراز علاقه و ادای رسم ادب، توسط افتخاری به همین‌جا ختم نشد. آن چنان که همین اتفاق در محافل خبری این چنین نقل شد: افتخاری انرژی بیشتری صرف این ادای احترام کرد. بر اساس گزارش ایرنا، این استاد آواز موسیقی اصیل ایرانی پس از آن که رییس جمهور را در آغوش کشید، به او گفت: «آقای رییس‌جمهور دوستت دارم.»

اما افتخاری در گفت و گو با «خبر» این ابراز دوستی را متعلق به همه مردم ایران می‌داند و اصرار دارد که همه مردم ایران را دوست دارد و رییس جمهور را به عنوان فردی از میان همین مردم مورد احترام و ادب قرار داده است.وی در تایید این ابراز علاقه به هموطنانش، گفت: «همان روز هم، در ادامه این مراسم و در حالیکه که خبرنگارانی از اغلب رسانه‌ها و تنی چند از هنرمندان شاهد بودند، پس از به آغوش کشیدن رییس جمهور، گفتم این حرف را ازروی خودستایی و تکلف نمی‌گویم، بلکه ازدلم برخاسته و حرف دل من است.»

دوست سبز پنج‌شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 10:47 ق.ظ

نامه کارلا برونی، همسر سارکوزی به سکینه محمدی آشتیانی


درخواست برای نوشتن نامه ای به خدا برای سکینه آشتیانی
کارلا برونی بانوی اول و همسر رئیس جمهوری فرانسه نامه‌ای به سکینه محمدی آشتیانی زن محکوم به سنگسار در ایران نوشته است.این نامه در روزنامه لیبراسیون در ۲۴ آگوست منتشر شده است. روزنامه پرتیراژ لیبراسیون در ابتدای این نامه نوشته است که این نامه در قبال پیشنهاد مجله «اِل» و رسانه «قانون بازی» متعلق به هانری لوی ، فیلسوف شهیر فرانسوی نوشته شده است.

به گزارش لیبراسیون، آن‌ها در ابتکاری مشترک از همه هنرمندان، سیاستمداران، مردان، زنان و خوانندگان خود درخواست کردند پیامی، نامه‌ای و یا مناجاتی با خدا برای سکینه بفرستند تا این مادر ایرانی بداند، بر خلاف آن‌چه که حاکمان مذهبی ایران تصور می‌کنند وی تنها نیست و تمام جهان هم اکنون در حال نگریستن و مورد قضاوت قرار دادن اعمال و کردار قاتلانش که همانا حاکمان مذهبی جمهوری اسلامی ایران شناخته می‌شوند هستند‌.

کارلا برونی، همسرنیکلا سارکوزی رئیس جمهور فرانسه در قسمتی از نامه خود که زیر عنوان «نامه‌هایی برای نجات سکینه» در روزنامه لیبراسیون به چاپ رسیده است می‌نویسد:

«دردآور است، آن‌جا که بخواهم تصور کنم تو و چشمان پر درد و زجرت قرار است زنده در خاک و سنگسار شوند، آن‌جا که کرامت انسانی تو سنگسار می‌شود . آن‌جا که پیشانی تو، چشمان تو و روح پر درد تو قرار است هدف سنگ‌های جهالت قرار گیرد… در صبح دمی، شاید ! و این کابوسی است نفرت انگیز!
چگونه ممکن است در برابر این حکم سکوت کرد؟ حکمی که نه تنها تو را، که تمام زنان را، که تمام کودکان را و تمام کسانی را که صاحب احساسات و کرامت انسانی هستند را هدف قرار می‌دهد.

چرا باید با ریختن خون تو فرزندانی را از مادر جدا کنند؟ چون زنده هستی، عشق می‌ورزی، یک زن و یک ایرانی هستی؟ سال‌های سال، اعدام بخشی از قوانین حاکم بر دیار من، فرانسه بوده است، اما من اکنون به این‌که یک فرانسوی هستم افتخار کرده و خواهم کرد، چرا که دیر زمانی است قانون «اعدام» در آن منسوخ و از بین رفته است.

تمدن ایران یکی از قدیمی‌ترین و بزرگ‌ترین تمدن‌های این کره خاکی است، پس چگونه ممکن است وارثان این تمدن بزرگ، به اعتبار و قدمت این تمدن چند هزار ساله بی‌وفائی کنند‌؟

دوست سبز پنج‌شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 10:56 ق.ظ

تهدید خانواده شهید محمد جواد پرنداخ، در آستانه سالگرد شهادت وی +(مصاحبه)

بنا به گزارش منابع خبری جرس، در جریان تماس های گرفته شده از سوی اداره اطلاعات با مادر شهید محمد جواد پرنداخ، دانشجوی شهید دانشگاه اصفهان، نسبت به هر گونه مصاحبه با رسانه ها در خصوص مرگ وی هشدار داده شده و در آستانه برگزاری سالگرد این شهید جنبش سبز، خانواده وی مورد تهدید واقع شده اند.
این منبع خبری خاطرنشان کرد "در حالیکه در آستانه سالگرد این شهید جنبش سبز قرار داریم، اما با گذشت یکسال، مرگ این دانشجو هنوز در هاله ای از ابهام قرار دارد و پیگیری های خانواده این شهید در خصوص شناسایی قاتل در دستگاه قضایی به نتیجه نرسیده است."

محمد جواد پرنداخ دانشجوی کُرد رشته مهندسی پتروشیمی دانشگاه صنعتی اصفهان، پس از شرکت در تجمعات اعتراضی دانشجویان دانشگاه اصفهان در اعتراض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته، وی به منزل خود در گیلان غرب باز می‌‌گردد اما پس از چند روز از طرف اداره اطلاعات اصفهان احضار و به تأمین وثیقه‌ ٣۰ میلیون تومانی تا زمان بازگشت به اصفهان و مراجعه به اداره اطلاعات آن شهر مکلف می شود.

محمد جواد در وقت تعیین شده از سوی اداره اطلاعات به همراه یکی از اعضای خانواده خود به اصفهان رفته و طی دو روز متوالی در اداره اطلاعات اصفهان حاضر و مورد بازجویی قرار می‌گیرد.

او پس از دو روز بازجویی در اداره اطلاعات اصفهان، صبح روز سوم نیز بنابر احضار اداره اطلاعات برای تداوم بازجویی ها و اعزام به دادگاه،برای حضور مجدد در اداره اطلاعات اصفهان منزل را ترک کرد اما حوالی ظهر همان روز جسد محمدجواد پرنداخ در زیر یکی ‌از پل‌های شهر اصفهان یافته شد.اما به فاصله اندکی، خبرگزاری ایرنا خبر جان باختن وی را تحت عنوان "یکی از افرادی که در جریان اعتراضات اخیر دستگیر و سپس خودکشی کرده" منتشر کرد.

این در حالیست که جسد این جوان چندی پیش با این شرط به خانواده‌اش تحویل داده شد که از آنان خواسته بودند علت مرگ فرزندشان را سانحه رانندگی عنوان کنند.خانواده پرنداخ بارها از سوی وزارت اطلاعات و نهادهای‌ امنیتی برای برگزاری مراسم برای این شهید و اطلاع‏رسانی در خصوص پیگیری پرونده پر از ابهام وی تهدید شده اند.

بسیاری از آگاهان سیاسی بر این باورند که مرگ این دانشجو که در زمان بازداشت مورد شکنجه و آزار قرار گرفته در ارتباط با حذف شاهدان چنین شکنجه‏ ها و تجاوزاتی در زندان‏ است

مراسم سالگرد این شهید جنبش دانشجویی روز پنجشنبه چهارم شهریور ماه، در شهر گیلان غرب برگزار می شود.

سیما-دنیای کوچک پنج‌شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 01:04 ب.ظ http://www.sima-s-r.blogfa.com

سلام
این جا چه قدر خوب شده این پستتون قشنگ بود من بیشتر شعر هاش رو دوست داشتم
شرمنده که یه خط در میون میام هااااااااااا
راستی من هم وب قبلیم درست شد هم آپوندم وب جدیده رو خوش حال میشم بیاین به هر دوتا شون
تا بعد التماس دعا

ممنون اومدی.نماز روزه هات هم قبول.
خب من میگم اخرهفته وقت ندارم شما میای میگی هردوتا وبم سربزن
اوالن فرصت.چشمممممم
تابعدیاعلی مدد

آقای میم پنج‌شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 01:44 ب.ظ http://www.sangesaboore89.blogfa.com

السلام علیکم یا اخی
أشلونک ! واید زین ؟ انا عجبنی هل موضوع فانا مشکورین جمیعا !
...
آخه چرا این اخوی " زربال " ما رو از عمل و اینها می ترسونید ؟؟
ایشون از اول هم اهل "عمل" نبودن ! وگرنه حداقل این همه می رفتن هیئت آدرس هیئت رو خصوصی واسمون می ذاشتن ما می رفتیم فیض می بردیم ....
حاجی جون چرا هی می گن سبک بال و سنگین بال ... ؟
زربال بهتر نیست ؟ حداقل تو این اوضاع و احوال اگه یارانه ها رو هم بردارند کلی به نفعه البته این پیشنهاد بود اگه دعوت شیم هیئت ، " فرق فوکوله ! " ( قال المریم )
راجع به این قسمت که عربی شد ببخش آخه حواسم نبود .
داشتم جواب کامنت پست قبلتون رو می خوندم ناخودآگاه آخراش انگار هوا شرجی شده بود ولک زده بودی کااااا ناااااااال خلیج !!

قاصدک جان یه وقت دلخور نشی ازمون ! چون ما پله ها رو نمی بینیم حرف نسوان هم تو سر ما نمی ره ... شما به بزرگواری خودتون ما رو حلال کنید اگه مزاحی میشه !

عیدتون مبارک باشه . خیلی ها این روزا افطاری می دن و روزه دار ها رو دعوت می کنن .. ...
البته " سبز بال " ها افطارشان را با الله اکبر باز می کنند ! ساده و بی ریا !
شما چطور ؟؟

فی امان الله
أنا مشتاق لک بس انطر متى اشوفک

آقای میم.بابا بی خیال.خب دیروز السلام و علیکم تون همچین غلیظ بود که منم لاجرم اونطور جواب دادم.
هیئت؟؟؟.خب میترسم ریا بشه آدرس نمیدم.
زربال که یه مرغه!!.البته شرکتی ..
عیدشماهم مبارک..شرمنده که امشب نمیتونم ولی فردا شب اگر شد قول نمیدم اما احتمالا شاید یه سر اومدم خدمتتون.
راحت باشید آقا.هرچی میخواهددل تنگت بگوووووووووووو
مگه غیر سبزها با چی باز میکنند؟؟.البته خیلی ها را دیدم تا الله اکبر را گفته میشه سراغ شام را میگیرندازبس هول هولکی میخورن افطاری را.اما اگر خدا قبول کنه.معمولا تا آخر اذان صبرمیکنم
زنده باشی.التماس دعا..یاعلی مدد

سمانه پنج‌شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 02:20 ب.ظ

سلام عمو...

ایششششششششششششش

واقعا که خجالت داره..

حالا هی بیاین پوز بدید..
همینننننننننننننننننننننننننننننن بود..
دوتا میله دادید.. الفرارررررررررررررررررررررر

اگه مثل من پاتون می شکست چی کار میکردیدپس


تازشم منم الان کامنت یاقوت جونو دیدم متوجه آخر دعا شدم.. خیلی خوشگلهههههههههههههههههههههه
خوش سلیقه اییدا..
میلاد امام حسن بر شما هم مجددا مبارک...

حالا نگید دقت نمیکنم یا درست نمی بینماااااااااا
نتم مشکل داشت.. الان باز کرد
بعدم میگم آواتارا من کوووووووووووووووووووووو؟؟؟

چرا کامنت قبلیام آواتار ندارهههههههههههههههه
نکنه برش دارشتید برا خودتون آخرش

بله دوتا میله..اخه انگار بخوان چادرصحرایی را مستقر کنن انگاری دوتا میله فرو کردند تو زمین
پام میشکست؟؟؟چکارمیکردم؟؟؟خب عوضش میکردم.ایششش
اونم کارمن نبوده.یهویی خودمم دیدمش.
آواتارتم مال خودت.خب حتما ادرس درست نمیزنی که نمیاد اما الانکه اومده

شاپرک(چشم به راه تو....) پنج‌شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 03:52 ب.ظ http://shaparakekhial.blogfa.com

سلام عمو قاصدک مهربون....
نمازو روزه تون قبول باشه.....حالتون خوبه؟؟؟؟

ممنون از حضور پرمهرو محبتتون....بابا خیلی تحویلم گرفتیداااااا.....اینطوریام که شما میگید نیست.....
آدم بعضی مواقع انقدر دلش تنگ میشه برا خدا که هرچی بنویسه و هرچی بگه بازم کمه......
شماکه میدونین من چه حالی بودم.....حالاهم هرچی بنویسم از دلتنگی م کم نمیشه......
مثل همیشه برام دعا کنین....
دیشب که جشن بودیم براتون مخصوص دعا کردم.....

بازهم میلاد امام حسن (ع) کریم اهل بیت رو بهتون تبریک میگم.
امیدوارم هرجاکه هستین سلامت وشاد باشین....

چشم به راه همیشگی ردپای شما......
التماس دعا....یاعلی

نماز روزه شماهم قبول
خب مدتی نبودی.منم اومدم اونجوری کامنت نوشتم تا خوشت بیاد و بیشتر آپ کنی
گرچه درست ندونستم چی شده بود اما خب آره..الانم خوشحالم برگشتی
قابل باشم چشم.همیشه دعا گو بوده و هستم.
لطف کردی.ممنون..چشممم.تونستم حتما سرمیزنم.التماس دعا یاعلی مدد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد