دیار ِقاصدک

درس هایی از یوزارسیو

دیشب کارهای واجب تری داشتم،!،ولی توفیقی اجباری نصیب گشت ومانند خیل مشتاقان (سیما)

نشستم پای روایت یوزارسیو!! نکاتی که در زیر می آید برداشت های شخصی است،

میتونید مخالف باشید که در آن صورت هم برام قابل احترامه...!!

درس هایی از یوزارسیو(یوسف پیامبر)

(۱) عشق حقیقی!

عشق هم اگه هست عشق زلیخا ست به خدای یوسف.!!!.

یک عشق که نطفه اش درفضایی مسموم بسته شد،

ولی ازآنجا که عشق پاکه وحریمش مقدسه،زلیخا رو مجذوب خود کرد

و شد مقیم کوی دوست..

غزل قاصدک

براستی ،! چه سعادت و ارزویی بزرگتر و بهتراز این که

خدا کند عاقبت کار زلیخا ابتدای کار ما قرار بگیرد.!!

(۲) فرمانده هورن هوپ!!

فرمانده هورن هوپ! درس ولایت پذیری را بسیار زیبا بیان کرد!،اونجاکه

علیرغم ایمان وباورش به خدای آمون،فرمان آخناتون مبنی برتخریب معبد آمون راگردن نهاد

و در جواب کاهنان معبد، اطاعت از ولی نعمت رابرخود واجب تر از اعتقاداتش دانست.

(۳) کاهنان معبد!!

برام جالب بود! کاهنان،مردم را دعوت به جنگ علیه یوزارسیو کرده و ادعاداشتند هرکه

در راه دفاع از آمون کشته شود در جهان بی انتها و ابدی نزد آمون رفته و روزی میخورد!

جبهه مقابل هم که همین ادّعا را داره !! پس جنگ سر چیه؟؟!!

(۴) محبوبیت!به چه قیمتی ؟!

واقعا برای سیمای جمهوری اسلامی متاسفم!!!

مگرنمیگوییم یوسف فرستاده خدا برای هدایت انسان ِغرق در کفر وبت پرستی ست؟

آیارواست دراین زمان جمع کثیری درشهرک سینمایی فریادمرگ بریوزارسیو سردهند؟

این درست که واقعیته ،،ولی مگر هر واقعیتی قابل بیان است.

آیا میپذیریم نعوذباالله کسی مقدسات مارا جهت بیان واقعیت مورد دشنام قرار دهد؟!

آقایون اگریک سوزن به خودتون بزنید از سوزشش عبرت میگیرید

که به هر قیمتی آنتن تون را پر نکنید..

یا علی مدد

♥قاصدک♥ جمعه 21 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:10 ب.ظ

نظرات 1 + ارسال نظر

[ بدون نام ]

جمعه 21 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:16 ب.ظ

سوسن
شنبه 10 اسفند 1387 ساعت 08:45
سلام دوست گرامی ممنون از حضور پر مهرتون پست بار بجایی بود
سخن دیباچه‌ی دیوان عشق است سخن نوباوه‌ی بستان عشق است
خرد را کار و باری جز سخن نیست جهان را یادگاری جز سخن نیست
سخن از کاف و نون دم بر قلم زد قلم بر صحنه‌ی هستی رقم زد
چو شد قاف قلم ز آن کاف موجود گشاد از چشمه‌اش فواره‌ی جود
جهان باشان که در بالا و پستند ز جوشش‌های این فواره هستند
گهی لب را نشاط خنده آرد گه از دیده نم اندوه بارد
ازو خندد لب اندوهمندان وزو گریان شود لب‌های خندان
بدین می شغل‌گیری ساخت پیرم به پیرافشانی اکنون شغل گیرم
دهم از دل برون راز نهان را بخندانم، بگریانم، جهان را
کهن شد دولت شیرین و خسرو به شیرینی نشانم خسرو نو
سرآمد دولت لیلی و مجنون کسی دیگر سر آمد سازم اکنون
چو طوطی طبع را سازم شکرخا ز حسن یوسف و عشق زلیخا
خدا از قصه‌ها چون «احسن»اش خواند به احسن وجه از آن خواهم سخن راند
چو باشد شاهد آن وحی منزل نباشد کذب را امکان مدخل
نگردد خاطر از ناراست خرسند اگرچه گویی آن را راست مانند
ز معشوقان چو یوسف کس نبوده جمالش از همه خوبان فزوده
ز خوبان هر که را ثانی ندانند ز اول یوسف ثانی‌ش خوانند
نبود از عاشقان کس چون زلیخا به عشق از جمله بود افزون زلیخا
ز طفلی تا به پیری عشق ورزید به شاهی و امیری عشق ورزید
پس از پیری و عجز و ناتوانی چو بازش تازه شد عهد جوانی،
بجز راه وفای عشق نسپرد بر آن زاد و بر آن بود و بر آن مرد
طمع دارم که گر ناگه شگرفی بخواند زین «محبت نامه» حرفی
به دورادور اگر بیند خطایی نیارد بر سر من ماجرایی
به قدر وسع در اصلاح کوشد وگر اصلاح نتواند، بپوشد

سلام و ممنون از نوازشت:
سلام و ممنون از نوازش و شعر بجا و زیبات...
جان کلام در همین دو بیت است:
ز طفلی تا به پیری عشق ورزید به شاهی و امیری عشق ورزید

بجز راه وفای عشق نسپرد بر آن زاد و بر آن بود و بر آن مـُرد

یاعلی مدد
http://sogandenik.blogfa.com /
سوسن
شنبه 10 اسفند 1387 ساعت 08:49
ببخشید فراموش کردم قالب وبتون هم بسیار زیبا وساده است

مبارک باشه موفق باشی
سلام و ممنون از نوازشت:
سلام..ممنون شما لطف دارید..
معتقدم زیبایی وبلاگ به مطالبش است نه به داشتن قالب زیبا..!!
الحمدلله با وجود دوستانی چون شما مطالب هم به کمال خواهدرسید..
تشکر از نوازش صمیمانه ات...یاعلی مدد
/
ZDB
شنبه 10 اسفند 1387 ساعت 09:51
نازی نازی...
امممممم..
از اون پست اتوبوس خودم هم سر در نیاورد...
اون کتاب هم به همون اندازه جذاب که فکر میکرد نبود...یکم سنگین بود..
......
ممنون که به بلاگم سر زدی...با حضورت خوشحالم کردی...
سلام و ممنون از نوازشت:
سلام.ممنون از نوازشت..بازم پیش مابیا.سفیدجامه محبوب جامعه!!!
http://zshejazi.blogfa.com/ /
فاطمه
شنبه 10 اسفند 1387 ساعت 09:54
دنیاقایقی است که اجزای ان به وسیله اعمال ماانسانهاساخته می شود،هرچه اعمال نیکوترباشدمقصداسانترطی خواهدشد.
سلام گلم مرسی که دوباره بهم سرزدی
قالبتوخوشگل کردی مبارکه.
التماس دعادرپناه حق.
سلام و ممنون از نوازشت:
سلام.ممنون از نوازشت..قالب خوشگل نیست ساده ست
تا یه قالب زیبا و ساده پیدا کنم با همین روزگار را سرمیکنم..
راستی نمیخوای آدرس قاصدک تو لینکت را درست کنی؟!.اون آدرس اشتباهه.!!.خودت میدونی..بازم بیا..یاعلی مدد
http://www.omresokhteh.blogfa.com /
آفتابگردون
شنبه 10 اسفند 1387 ساعت 16:35
سلام
به به مبارکه...
عیدتون مبارک...
شما فعال شدین یا من تنبل شدم؟؟!!!

در مورد پست نظری ندارم.ولی قالبتون قشنگه.

علی علی
سلام و ممنون از نوازشت:
سلام..انشاالله برشما هم مبارک باشه..

زیاد نوشتن که هنر نیست..کم گوی و گزیده گوی چون دُر...
هرچی سعی میکنم به این مثل عمل کنم نمیتونم!!
در مورد قالب هم شما لطف دارید..ممنون ازنوازشت..یاعلی مدد
http://aftab39gardun.blogfa.com /
سودابه
شنبه 10 اسفند 1387 ساعت 19:48
سلام و صد سلام

به به ! مبارک باشه ! وبلاگ تکانی کردین! قالب ساده و شوکولاتییه! منو یاد شوکولات انداخت حس خوبیه!

منم نظرم در مورد عشق زلیخا به خدای یوسف با شما یکیه!
خدا اخر و عاقبت همه ی ما رو ختم به خیر کنه

شادو ژایدار باشید و سلامت
سلام و ممنون از نوازشت:
ممنون شما لطف دارید..قالب زیبا نیست!ولی ساده ست!
معتقدم زیبایی وبلاگ به مطالبش است نه به داشتن قالب زیبا..!!
الحمدلله با وجود دوستانی چون شما مطالب هم به کمال خواهدرسید..
حالا که در مورد (عشق حقیقی) هم عقیده ایم میگم:
ای عشق مدد کن که به سامان برسیم...
تشکر از نوازش صمیمانه ات...یاعلی مدد
http://sangesabor.blogfa.com /
منتظرالمهدی
شنبه 10 اسفند 1387 ساعت 22:51
سلام دوست عزیز به خاطر یه سری مشکلات باید به شهرستان می رفتم این بود که نتونستم به وبلاگ قشنگ شما سر بزنم(اینقدر سرم شلوغ بود که وبلاگ خودم هم نتونستم تا چند روز پیش به روز کنم.)
سلام و ممنون از نوازشت:
سلام و ممنون از نوازشت..
انشاالله که مشکلات شیرین بوده وحل شده.!.موفق باشی..یاعلی مدد
http://www.montazerolmahdi.mihanblog.com /
مرتضی
یکشنبه 11 اسفند 1387 ساعت 08:06
سلام دوست عزیز
خوبید
خسته نباشی
یه مطلبی نوشته بودی ... زیاد متوجه نشدم
نوشته بودی به یوسف توهین کردن ... توی شهر سینمائی
یعنی چی ؟ ... برای چی ؟
سلام و ممنون از نوازشت:
سلام ..ممنون از حضور و نوازشت در قاصدک..
منظور برداشتی ست که من از سریال یوسف پیامبر کردم.
توضیح بیشتر را درجواب کامنت بعدی دادم به آن رجوع کن..
منتظرنوازشهای بعدیت هستم..یاعلی مدد
http://mani83.blogsky.com /
پیام
یکشنبه 11 اسفند 1387 ساعت 08:10
سلام

خوبی

مطلب جالبی بود

البته به نظرم عشق حقیقی رو یعقوب به یوسف داشت وچشمهایش رو از دست داد نه رلیخا به یوسف که در این فیلم به این نتکه خوب توجه نشد

در مورد شعاری که به کار برده شد یوسف اولا معصوم نبود دوما این برای نشان دادن چهره دشمنان بود اگر نعوذبا.. به خدا .. میشد که احتمالش بود اون موقع شده بود در فیلم میامد حرف شما درست بود اما این مورد به نظرم ایرادی نداشت

موفق باشی

به امیددیدار
سلام و ممنون از نوازشت:
سلام.ممنون از نوازشت..
آقاپیام.منظور من از این پست،برداشتی ست که از سریال بنمایش دراومده کردم..من گفتم عشق زلیخا به خدای یوسف نه یوسف.!!
بعد هم عشق یعقوب نبی عشق پدری در فراق فرزندبودولی زلیخا عاقبت مومن به خدای یکتا شد و از عشق مجازی به عشق حقیقی که آرزوی هر سالکی ست رسید..!!
در مورد توهین هم نمیدونم منظورت از معصوم چیست؟آیادرطبقه بندی شما انبیا در ردیف معصومین قرار دارند یانه.!.خلاصه اینکه میگم توهین به مقدسات ادیان الهی از هیچ کس وارد نبوده ودرقالب هیچ برنامه ای قابل توجیه نیست..بگذریم ازاینکه سازندگان این برنامه استفاده به نفع جناح خاصی کردند آنهم از پول بیت المال..!!.
بگذریم.بهت گفته بودم ازسیاست حذرکن حالا خودم گرفتارش شدم.!!.
تابیشترآلوده نشدم خدانگهدار.بازم پیش ما بیا.باهرایده ای که به آن پابندی برای ما عزیزی.!!.یاعلی مدد
http://payam197.blogfa.com /
پیام
یکشنبه 11 اسفند 1387 ساعت 08:15
سلام

من کلی نظر دادم ارور داد

ببین اگر نیامد دوباره بنویسم

موفق باشی

به امیددیدار
سلام و ممنون از نوازشت:
ممنون.رسید..
http://payam197.blogfa.com /
محسن
یکشنبه 11 اسفند 1387 ساعت 16:35
سلام

جالب بود وخوندنی موفق باشی

ممنون خبرم کردی

می بینمت
سلام و ممنون از نوازشت:
سلام..ممنون از نوازشت...شما لطف داری...برقرارباشی..یاعلی مدد
http://sayeh-roshan666.blogfa.com/ /
سوسن
سه شنبه 13 اسفند 1387 ساعت 00:20

سلام قاصدک مهربون خوشحالم کربلایی خوش به سعادتت انشالله به خیرو خوشی بریدو برگردید ازتون التماس دعا دارم

نمیدونم خواهرم براتون گفته یانه
.
پدر ومادر من چند سال پیش به کربلا رفتند پدرم عاشق امام حسین و حضرت عباس بو دوعاشقانه محرم رو عزادای میکرد عاشقانه با خلوص نیت وقتی که داربست های چادر حسین و بر پا میکردند بابا دیگه خونه نمیومد تو تکیه میموند وتمام برنامه ده محرم رو به خوبی سر سامان میداد
آخرین باری که دیدمش در محرم تو تکیه بود هنوز عاشقای حسین نیومده بودند من با همسرم رفتم نذری که داشتمو به بابا بدم
وقتی پامو گذاشتم تو تکیه بخدا بوی حسین و عباس اونجا استشمام میکردم دیدم بابا وایستاده دستشو گذاشته رو سینه اش زیره لب زمزمه میکنه گریه میکنه هی اربابشو صدا میزنه رفتم جلو بغلش کردم بهش ایام تسلیت گفتم و اومدیم خونه اون آخرین هیئتی بود که پدرم حضور داشت بخدا تمام وجودم داره میلرزه واشک نمیزاره جملاتمو خوب بنویسم .

تا اینکه مشرف شدن به کربلا وقتی میرن پا بوس ابولفضل العباس یک دور که میزنه به مامانم میگه تو برو زیارتتو بکن من اینجا با عباسم کار دارم وقتی مامان میره وبر میگرده میبینه اونجاییکه بابا بوده هم همه ست میبینه یک دست بابا به ضریح ودست دیگش که عینکشو از چشمش در آورده بود روی سنش قرار داده دیگه مامان دیر رسیده بود میگفت من فقط جمعیت و زدم کنار و زانو زدم کنار پدرت تا این که کاروانشون میاد واونهارو از اونجا میارن بیرون میگفت مردم چه ها که نکردن درست یادش نیست چون خیلی براش سخت بوده . ا اینکه از طرف سفارت اونجا میگن میتونید دوجا دفن کنید یکی کربلایکی نجف که مامان بخاطر اینکه بابا خیلی دوست داشت به پابوس حضرت علی(ع) هم بره ازشون خواست که در حرم حضرت علی هم طواف بدهند . محل دفن پدر عزیزم درنجف اشرف است ومارو داغدیده خودش کرد .الان هر وقت دلمون تنگ میشه سرمونو به طرف نجف و کربلا میکنم واونو صدا میکنیم ودعای خیر ازش میخواهیم

ببخشید من نمی دونم چی گفتمو نوشتم فقط نوشتم دلمو خالی کردم اگه رفتین نجف سلام مونو به حضرت علی برسونیدو بگیدالتماس دعا داریم بگید برای جونامون دعا کنه که همه جونامون عاقبت به خیر بشن وبعد هم سلام به بابام برسونید که خیلی دل تنگشم خیلی بگو برامون دعای خیر کنه
ترو خدا ببخشید سرتونو درد آوردم دیگه اشگ امونم نمیده ببخشید ساده وبی ریا نوشتم به بزرگواریتون ببخشید
یا علی خدا پشت و پناهتون
راستی خواستم اینو در پست بالایی خصوصی بذارم که نشد مجبور شدم ا ینجا بذارم خلاصه حلال کنید
سلام و ممنون از نوازشت:
سلام.در صبح جمعه ای که پست غروبهای دلواپسی را نوشتم،پاسخی از طرف سنگ صبور مهربان رسیدحاوی سرنوشت غمبار و از سویی باافتخار پدر بزرگوارتان که سخت دلگیر و آزرده ام کرد...
خداوند انشاالله آن عزیز را قرین رحمت کرده و مرگ با عزتی نصیب ما نماید...

دل بی ریا خانه رحمت است....اگرشددر آن گوشه جاکن مرا

درآن لحظه های خلوص ونیاز....دعــاکن،دعـاکن،دعــاکن مرا
..............................یاعلی مدد........................
http://sogandenik .blogfa.com /
کربلایی
سه شنبه 13 اسفند 1387 ساعت 09:21
راستی قاصدک عزیز یادم رفت بگم که با افتخار در جمع یاران همدل بصائر جای گرفتد به این امید که جایی در گوشه دل دریاییتون برای کربلایی دست و پا کنید گرچه خواسته زیادیه اما شما دلتون دریاتر از ان حرفهاست .
http://hivand.blogfa.com /
غریبه
یکشنبه 18 اسفند 1387 ساعت 08:57
برادر مهربانم خدا قوت بسیجی .
در مورد تصاویر وبت می تونی از دوستات سوال کنی که تو وب اونا هم دیده میشن یانه.چون اینجا فقط تصویر معبد-تصویر یوزارسیف وپایین تر گرافیک عبارت یا موسی ارضاوتصویر حرم دیده میشه ومابقی تصاویر دیده نمیشن (باز نمیشن) ومن هر کاری کردم نتونستم ببینمشون.در مورد آپلود هم می تونی تو گوگل کلمه ؛ آپلود تصویر؛ را سرچ کنی سایتهای زیادی بهت نشون میده والبته سایتهای ایرانی بهتره.مثل ایراپیک.
درمورد امدنت به بلاگفال هرطور راحتی مادر خدمتیم.خوب اگه هم تشریف بیاری به راحتی می تونی تو همین وبت یه پیام بذاری وادرس جدیت به دوستان بدی که وقتی اون پیام راببینن خودشون میان زحمت زیادی نداره.
من که مبلغ بلاگفا نیستم ولی بلاگفا خیلی امکانات بهتری داره.مقایسه دو وب بام براحتی این تفاوتها رو نشون میده.
هر طور راحت هستین همان برای ما بهتره.
خدایارو نگهدارتون
سلام و ممنون از نوازشت:
سلام و ممنون از لطف و نوازشت..انشاالله در آینده از مواردی که گفتی استفاده میکنم.موفق باشی.علی مدد
http://tatan11.blogfa.com /
alnilam
سه شنبه 20 اسفند 1387 ساعت 18:32
سلام مجدد!
چرا من توی یه پستتون که نظر میدم دوباره نمیتونم توی همون نظر بدم؟ اه!!
درباره این که هرچی میگید راست میگید!
جالبه برام زندگی با غرایز !! خوب یه باره بره توی جنگل با همونا دیگه!!!
منظورم آی دی بود! ببخشید اشتباه تایپی شد! منظورم مسنجره یاهوئه!
درباره لینکم شما سرورید به هرکی دوست دارید بگید!!!
همین!
یاعلی
http://www.zanooy-orooj.persianblog.ir