جمعه های سرخابی

استادیوم آزادی جمع زیادی از جـَوونای این آب وخاک را که از شهرهای دور ونزدیک اومدند،

 

در یکشب سردزمستانی جهت بازی دو تیم پرسپولیس واستقلال،دورخودش جمع کرده..

 

همه منتظرندومشتاق که زودترصبح بشه..همه میدونن این انتظار واشتیاق را پایانی هست..

 

فردای اون روز همه شون حاجت روا میشن..!!!

 

 

دوتیم پرسپولیس واستقلال (عزیزدردونه های پایتخت)بازی مأیوس کننده ای رانمایش میدهند.

 

اکثر اون جوونای دیشب،آزرده خاطر و پشیمان ازاین انتظار راهی خانه وکاشانه خودمیشوند.

 

 

  

 

 

امـّـا دوستان،..ماکه میگیم: منتظریم.!..ماکه میگیم:درد دوری وفراق مارا کـُشت.!..

 

شده تودل تاریکی وسرما،به تعداد همون جوونها،نه بیشتر.!

 

یک شب را تو خیابون به صبح برسونیم به بهونهء پایان انتظار و ظهور دولت یار.؟!! 

 

میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست...توخود حجاب خودی حافظ از میان برخیز

 

پس دلیل عدم ظهور مائیم..اگر به اندازه تموم انتظارهای مادّی ودنیایی مون مُـصر باشیم،.

 

 خدا امر به پایان انتظار میده..!..شمانظرتون چیه؟!!..حتمأ بگین..!!! 

 

 

چه جمعه ها که آمدندونیامدی...

 

 تحفهءقاصدک به منتظران مولای مهربانی.. 

 

 ای دوست ، دعا کنیم ، باران برسد    آوای خـوش قـاری قـرآن برسد

 

 

صبح جمعه ای،منجی دوران برسد    با قاصدک ونسیم صبحگاه بخوان

 

 

عجل علی ظهورکَ یاصاحب الزمان

 

...

   

هجر تو ز درد و داغ ، دلگیرم کرد...اندوه و غم زمان ،زمین گیرم کرد

 

 

گفتندکه جمعه میرسد ازکعبه...این رفتن جمعه جمعه ها،پیـرم کرد

 

 

اللهم عجل لولیک الفرج

التماس دعا:یاعلی مدد

 

نام سراینده دوبیتی آخررامیدونی بفرست..

نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] جمعه 21 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:44 ق.ظ

مهدی=-=-دفتر عشق
پنجشنبه 1 اسفند 1387 ساعت 23:00
سلام دوست عزیز خوبی؟[قلب][گل]
دفتر عشق به روز شد
منتظر حضور گرم شما هستم
شاد باشی[قلب][گل]
[قلب][گل]
واژه ای آشنا اما بیگانه با قلبها!
واژه ای گریان ، دلتنگی درد آن!
بی اختیار ، گمشده در خزان سال!
غم است و هنگام آمدن ،شب است و هنگام باریدن !
[قلب][گل]
سلام و ممنون از نوازشت:
سلام،آقامهدی!
ممنون ازحضور ونوازشت..انشاالله شماهم شادو برقرار باشی..
http://www.daftareshghe.blogsky.com/ /
س ا غ ر
جمعه 2 اسفند 1387 ساعت 10:04
با همه ی لحن خوش آوایی ام
دربدر کوچه ی تنهایی ام
ای دو سه تا کوچه ز ما دورتر
نغمه ی تو از همه پرشورتر
کاش که این فاصله را کم کنی
محنت این غافله را کم کنی
کاش که همسایه ی ما می شدی
مایه ی آسایه ی ما می شدی
هر که به دیدار تو نائل شود
یک شبه حلال مسائل شود
دوش مرا حال خوشی دست داد
سینه ی ما را عطشی دست داد
نام تو بردم لبم آتش گرفت
شعله به دامان سیاوش گرفت
نام تو آرامه ی جان منست
نامه ی تو خط امان منست
ای نگهت خواستگه آفتاب
بر من ظلمت زده یک شب بتاب
پرده برانداز ز چشم ترم
تا بتوانم به رخت بنگرم
ای نفست یار و مددکار ما
کی و کجا وعده ی دیدار ما ؟
دل مستمندم ای جان به لبت نیاز دارد
به هوای دیدن تو هوس حجاز دارد
ای زلیخا دست از دامان یوسف باز کش
*آقا پیر شدیم دیگه نمیخوای بیای... به خوباسر میزنی.. اصلا هممون بدآقاجان... هممون بد ...به حق خوبات... به خوبا سر میزنی ...مگه ما بدا دل نداریم...میخواستی مارو خاطر خواه نکنی قربونت برم ندیده خاطر خواه کردی رفتی پشت پرده...یه نظر یه نظر...خوبیم بدیم پات نوشته شدیم آقا...بد بختیم بیچاره ایم در مونده ایم... عشق تویی فقط....*
ای زلیخا دست از دامان یوسف باز کش
تا صبا پیراهنش را سوی کنعان آورد
ببوسم خاک پاک جمکران را
تجلی خانه ی پیغمبران را
خبر آمد خبری در راه است
آقا جااااااااااااااااااان...
سر خوش آن دل که از آن آگاه است
شاید این جمعه بیاید شاید
پرده از چهره گشاید ، شاید

سلام و ممنون از نوازشت:
...دوباره جمعه ودل بیقراره...
بیابیاکه سوختم ز هجر روی ماه تو..تمام عمردوختم دوچشم خودبراه تو
خدا رحمت کند راوی بیقراری صبحهای،.جمعه مرحوم آغاسی را..
ممنون از حضورت...التماس دعا
http://bazmeallast.blogfa.com /
س ا غ ر
جمعه 2 اسفند 1387 ساعت 10:44

یا صاحب الزمان
مرانم از در خود گرچه پستم
زپا افتاده ام برگیر دستم
............

سلام قاصدک عزیز ممنون از حضور و دعوتتون...

پست جمعه ها یسرخابی رو خوندم..... دلم شکست...

ظاهرا مجنون و او لیلای بی همتای ماست

باطنا لیلای ما دنیای پر غوغای ماست.....

..........

جز شرمندگی...حرفی واسه گفتن ندارم...

کاش یک بار از حضورش عذر میخواستیم....




سلام و ممنون از نوازشت:
سلام .ممنون .میخوام کمتر بنویسم واز جوابهای دوستان استفاده کنم.مثل یک بیت شعرشما که حق مطلب را ادا کردید.
یاعلی مدد
http://bazmeallast.blogfa.com /
سودابه
جمعه 2 اسفند 1387 ساعت 11:31
سلامی دوباره

بله به دستم رسید قاصدک مهربون


یوسف زهرا بیا

هر نیمه شب چشمان من در انتظار است

خواب از خیال روی ماهت بی قرار است

بس قرنها در پرده غیبت بماندی

چشم جهانی از فراقت اشکبار است

اللهم عجل لولیک الفرج
سلام و ممنون از نوازشت:
سنگ صبور مهربان..ممنون از نوازشت..اون شعری که فرستادی را بنا به علتی که میدانی حذف کردم .عذرم رابپذیر..یاعلی مدد
http://sangesabor.blogfa.com /
مهدی=-=-دفتر عشق
جمعه 2 اسفند 1387 ساعت 12:31
سلام دوست عزیز خوبی؟
من شما رو لینک کردم
در قسمت لینک جدید دوستان
مرسی از حضورت
موفق باشی عزیز
سلام و ممنون از نوازشت:
آقا مهدی .ممنون از نوازشت..
شما از همون اول به حقیر لطف داشتی.سپاسگزارم.موفق باشی
http://www.daftareshghe.blogsky.com/ /
مهسا
جمعه 2 اسفند 1387 ساعت 13:09
جمعه یعنى یک غزل دلواپسى
جمعه یعنى گریه هاى بى کسى

جمعه یعنى روح سبز انتظار
جمعه یعنى لحظه هاى بى قرار

بى قرار بى قراری هاى آب
جمعه یعنى انتظار آفتاب

جمعه یعنى ندبه اى در هجر دوست
جمعه خود ندبه گر دیدار اوست

جمعه یعنى لاله ها دلخون شوند
از غم او بید ها مجنون شوند

جمعه یعنى یک کویر بى قرار
از عطش سرخ و دلش در انتظار

انتظار قطره اى باران عشق
تا فرو شوید غم هجران عشق
سلام و ممنون از نوازشت:
ممنون از نوازشت..دنبال این شعر میگشتم.بجا بود..
موفق وپاینده باشید..یاعلی مدد
http://asemane-del.blogfa.com /
آفتابگردون
شنبه 3 اسفند 1387 ساعت 17:43
سلام
منم رسیدم به اینکه حافظ خود تو حجابی از میان بر خیز...
اما نمیدونم حجاب چیم و از کجا بر خیزم...
فقط برای آدمای دور و برم چش و گوش تیز دارم که ببینم ای دل غافل فلانی رو میبینین خودش حجابه ولی ول کن نست؟؟!!!اما کیه که به خود من بگه؟؟واقعا کیه بیاد چش تو چش من وایسته بگه تو حجابی پاشو!!!
مگه اینکه خودم به فکر خودم بیفتم و پا شم؟؟!!اما کی ؟؟وقتی وعده ی های فردای شیطان سر اومد؟؟
فقظ بگم .:خدا ما رو به راه راست هدایت کنه که بس غافلیم و خودمونو عاقل میدونیم!!!(ابا خودم بودما!!)
سلام و ممنون از نوازشت:
سلام..ممنون از نوازشت..حرفت درست وحسابی بود..نیازی نیست بگی با خودم بودم..این زبان حال اکثر ما بندگان گنه کاره..!!!
همه واقفیم به اینکه خود حجاب راهیم.!!
خدا خودش نجاتمون بده.!!.
دیگه نمیدونم چی بگم.؟!!!.درد را میشناسیم.!.درمان را نیز...ولی..
....
...بازم ممنون از ابراز لطف و نوازشت..یاعلی مدد
http://aftab39gardun.blogfa.com /
کیوان داودیان
یکشنبه 4 اسفند 1387 ساعت 00:16
اما در مورد شعراتون، خوب میگین ولی یه خورده رو زبان شعر کار کنین زبان قدیمیه میشه امروزیش کرد خیلی قشنگتر میشه و مخاطب امروزی می تونه راحت تر باش ارتباط برقرار کنه البته مهم اینه که شاعرید این از همه چیز مهمتره.

موفق باشید.
http://kd55.blogfa.com /

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد